سعيد احمديان/ روزنامه جوان- این روزها بحث انتخابات فدراسیون فوتبال بالا گرفته و همه در انتظار ۲۵ اسفند هستند تا تکلیف رئیس جدید فدراسیون مشخص شود. با این حال موضوعی که به نظر میرسد کمتر به آن توجه میشود شفافیت و پاسخگویی مدیران است، مسئلهای که حلقه فراموش شده فوتبال و البته ورزش کشورمان است. امیررضا واعظآشتیانی مدیرعامل اسبق استقلال در گفتگو با «جوان» به واکاوی ریشههای عدم شفافسازی در ورزش و به خصوص فوتبال پرداخته است.
جناب واعظ! در حالی شفافسازی یکی از مهمترین فاکتورهای تضمینکننده سلامت فعالیتهای مدیریتی است که این مسئله در ورزش کشورمان جدی گرفته نمیشود. در ابتدا بگویید چرا به اینجا رسیدیم و نسبت به چنین فاکتور مهمی بیتفاوت هستیم؟
ابتدا میخواهم در مقیاس بزرگتری که عوارض آن به ورزش هم رسیده، موضوع را واکاوی کنم. شفافسازی و پاسخگویی دو موضوع مغفول مانده است و تنها در زمان رأی اعتماد گرفتن یا عدهای میخواهند نماینده مجلس یا مسئول شوند، مطرح میشود، اما هیچکدام آنها اتفاق نمیافتد. اگر بخواهیم فراتر از ورزش به این موضوع نگاه کنیم و مورد بیاوریم، دولت فعلی نمونه عینی این مسئله است، دولتی که نه پاسخگویی داشته است و نه شفافیت دارد. پاسخگوییشان تنها در حدی بوده که منتقدان را به بیسواد، غرضورز، کاسب تحریم و نقزن تشبیه کنند. شفافیت هم نبوده است، جایی که بخواهند از مردم استفاده کنند، مردم محرم هستند، اما جایی که بخواهند به مردم پاسخ بدهند همه چیز محرمانه میشود. این اتفاق در عرصههای مختلف از جمله ورزش رخ داده است، بالاخص در دوره مدیریت دولت دوازدهم در ورزش، واقعاً به جرئت میتوانیم بگوییم که ضعیفترین و ناکارآمدترین وزیر، وزیر ورزش بوده است و وزارت ورزش نه پاسخگو بوده و نه درباره اتفاقاتی که در ورزش میافتد، شفافسازی میکند. نه بلدند نظارت کنند و نه بلدند دخالت کنند و تفاوت نظارت و دخالت را نمیدانند. یک جاهایی که باید نظارت کنند، دخالت میکنند و برخی جاها که باید دخالت کنند، نظارت میکنند.
به وزارت ورزش اشاره کردید، موارد زیادی از ابهامات را که حاصل کمکاری مدیران است را میتوان لیست کرد، نمونه آن عدم شفافسازی فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش درباره قراردادهای مربیان تیم ملی و باشگاههای دولتی مانند استقلال و پرسپولیس است، ویلموتس میرود، اما مبلغ قراردادش مشخص نمیشود، استراماچونی و کالدرون هم معلوم نیست چطور قرارداد بسته بودند که به راحتی از ایران رفتند.
قطعاً، اطلاعرسانی نمیکنند و میگویند قرارداد دو مربی تیمهای پایتخت محرمانه است. بندهای افکار عمومی مشخص نیست، تازه وقتی که شکایتی بشود، متوجه میشویم که چه بندهایی در این قرارداد بوده است. قرارداد ویلموتس هم از دیگر قراردادهایی است که شفافسازی درباره آن نشده است. ویلموتس در آخرین قراردادش از ساحلعاج، ۶۰۰ هزار دلار دریافت کرده که ماهی ۵۰ هزار دلار میشود، در تیم بلژیک هم ۸۰۰ هزار دلار قرارداد داشته، اما وقتی این مربی با این سابقه از رقم قراردادهایش به ایران میآید، با یک رقم سه برابری قرارداد امضا میکند. معلوم نیست بستن چنین قراردادهایی با مربیانی که بیکار بودهاند، چه پشت پردههایی دارد و چه کسانی در این باره مطلع هستند. آدم واقعاً متأسف میشود که درباره چنین قراردادهایی نه پاسخگویی وجود دارد و نه درباره آن شفافسازی میشود.
برای فرار از پاسخگویی و شفافسازی هم مسئولان ورزش مانند فدراسیون فوتبال، حربههایی مانند احتمال تعلیق در صورت دخالت و پاسخ خواستن را پیش میکشند، این مسئله چقدر در اینکه مدیران ورزش، از مدیران فدراسیونها مانند فوتبال پاسخ نمیخواهند، را تأثیرگذار میدانید؟
متأسفانه مدیران فدراسیون فوتبال فیفاهراسی راه انداختهاند و وزیر ورزش و حتی برخی سیاسیون ما این فیفاهراسی باورشان شده و معتقدند نباید حتی بر کار فدراسیون فوتبال نظارت کنند. این در صورتی است که فیفا میگوید دولتها در عزل و نصب مسئولان فدراسیون دخالت نکنند، فیفا نگفته نظارتی وجود نداشته باشد، فیفا نگفته اگر تخلفی رخ داد، دولت آن کشور حق دخالت ندارد. اگر اینگونه که مسئولان فدراسیون فوتبال میگویند بود، چگونه است که بلاتر رئیس سابق فیفا را دولت سوئیس به دلیل فساد مالی دستگیر میکند. اگر آن طوری که مدیران فوتبال در کشورمان میخواهند جا بیندازند باشد، کار دولت سوئیس دخالت در فوتبال باید تلقی شود، اما اینطور نمیشود. مسئولان ورزش کشورمان هنوز اساسنامه فدراسیون جهانی فوتبال را مطالعه نکردهاند و فرق دخالت و نظارت را نمیدانند و به همین دلیل نظارت بر فدراسیون فوتبال از دستشان رها شده است و این فدراسیون هر کاری بخواهد انجام میدهد. ترس از نظارت سبب میشود که آقای تاج رئیس سابق فدراسیون فوتبال وقتی درباره ابهامات میخواهد صحبت کند خودش را به مجلس پاسخگو نمیداند و در تلویزیون اعلام میکند نمایندگان میتوانند توضیحاتی که من اینجا میدهم را بشنوند و برای نماینده مجلس تعیین تکلیف میکند. به این اتفاق خیلی از مسائل دیگر را هم میتوان اضافه کرد که نشئت گرفته از مدیریت ضعیف در ورزش کشور است.
از صحبتهایتان اینطور برداشت میشود که ریشه عدم شفافسازی و پاسخگو نبودن به مدیریت برمیگردد، چرا ارادهای برای اجرای آن نیست؟
قطعاً همین طور است و اظهر من الشمس است. چرا ارادهای نیست؟ به خاطر این که متأسفانه سازمان نظارتی هم تحت تأثیر فیفاهراسی مدیران فوتبال قرار گرفته و آنها نیز معتقدند اگر بر فوتبال نظارت کنند، ممکن است فردا فوتبال ایران را تعلیق کنند! اما اصلاً اینطور نیست، چند وقت پیش شویی راه انداخته بودند که فیفا در ارتباط با حضور بانوان در ورزشگاهها به کشورمان اخطار داده است، این هم از آن حرفهای پوپولیستی و عوامفریبانه بود چراکه در ماده ۴ اساسنامه فدراسیون جهانی فوتبال نوشته شده هیچ دولتی نمیتواند علیه دولت دیگر تبعیض نژادی و جنسیتی قائل شود. دولت را با دولت تعریف میکند. در هیچ جای اساسنامه فیفا قید نشده که دولتها مکلف باشند که چه گروه جنسیتی را به ورزشگاه راه بدهند و چه گروهی را راه ندهند. اگر غیر از این بود که رئیس از کلمه امیدواری برای حضور بانوان در استادیومهای فوتبال استفاده نمیکرد. خود رئیس فیفا میداند که اگر در چنین مواردی دخالت کند و دعوای حقوقی علیه او اعلام شود باید در دادگاههای بینالمللی پاسخ دهد.
نداشتن شفافیت در قرارداد سرمربی تیم ملی فوتبال و برعکس جلوه دادن نظر فیفا درباره ورود بانوان به ورزشگاهها را مطرح کردید و خیلی از موارد دیگر را نیز میتوان به آن اضافه کرد، که چرا مدیران ورزش چه در باشگاهها، فدراسیونها و وزارت ورزش به سمت شفافسازی حرکت نمیکنند و از آن فراری هستند، میخواهیم این موضوع را بیشتر باز کنید و از نسبت شفافسازی نکردن و فساد صحبت کنید.
وقتی شفافسازی نمیشود معنیاش این است که تولید فساد صورت میگیرد و یک اتفاقهایی پشت پرده است که اگر هویدا شود، قطعاً یک عده باید بروند و پاسخگو شوند. وزارت ورزش که در این زمینه وظیفهاش را انجام نمیدهد و ضعف مدیریتی سبب میشود تا یک وزارتخانه نتواند از یک فدراسیون جویای جزئیات یک قرارداد شود. اگر فرض را بر این بگیریم که وزارت ورزش، جزئیات قراردادها را دارد، چرا آنها اقدام به شفافسازی در این رابطه نمیکنند. در این صورت دستگاههای نظارتی ورود پیدا کنند. مانند قراردادی که با کیروش بسته شد و کسی در ایران از قراردادی که با او بسته شده بود، خبر نداشت. بزرگترین حُسن شفافسازی این است که حرفهای حاشیهای را حذف میکند، شفافسازی باعث میشود اعتماد عمومی جلب شود و یک مدیر نشانههایی از پاسخگویی را به افکار عمومی نشان دهد. شفافسازی سبب میشود رانتخواری و فرصتطلبی از بین برود.
در حالی شفافسازی صورت نمیگیرد که نهادهای نظارتی و بازرسی هم آن طور که باید و شاید به صورت جدی در ورزش ایران سراغ پاسخ خواستن از مسئولان وزارت ورزش و فدراسیونها درباره ابهاماتی که درباره برخی فعالیتها و قراردادها وجود دارد، نمیروند. این اهمال چرا صورت میگیرد؟
تصورم این است که دستگاههای نظارتی تحت تأثیر فیفاهراسی که از سوی مسئولان فدراسیون فوتبال به راه افتاده است، هستند و این هراس را دارند که با توجه به اینکه فدراسیون جهانی فوتبال به دخالتهای دولتی در فوتبال حساس است، احتمال میدهند فوتبال کشورمان با تعلیق روبهرو شود، به همین خاطر تصمیم گرفتهاند به این مسائل ورود نکنند. همچنین در صورتی که نظارتی بر قراردادها صورت گرفته باشد، این سؤال از نهادهای بازرسی وجود دارد که چرا برای افکار عمومی ابعاد قراردادها را روشن نمیکنند.
نهادهای نظارتی با توجه به فیفاهراسی به فساد در فوتبال کمتر ورود میکنند، در معدود فعالیتها هم مجلس وقتی به عنوان یک نهاد نظارتی برای نظارت بر فوتبال وارد عمل میشود و پروندههایی مانند پرونده فساد در فوتبال و تحقیق و تفحص از سرخابیها را در دستور کار قرار میدهد، این پروندهها به نتیجه نمیرسد!
وقتی مجلس در سال گذشته طرح تحقیق و تفحص از عملکرد مالی دو باشگاه استقلال و پرسپولیس را کلید میزند، نشان میدهد که سایر نهادهای نظارتی وظیفهشان را انجام ندادهاند و مجلس از حقوق نظارتیاش استفاده کرده و تحقیق و تفحص از این دو تیم را شروع کرده است. البته این سؤال را از نمایندگان مجلس هم باید پرسید که چرا نتایج تحقیق و تفحص از دو باشگاه استقلال و پرسپولیس و همچنین پرونده فساد در فوتبال را که قبلاً بررسی کرده بودند، اعلام نمیکنند؟ آیا میخواهند افکار عمومی را فقط مشغول برخی موضوعات حاشیهای بکنند یا واقعاً تفحصی شده است؟ چه فشاری وجود دارد نتیجه این تفحص اعلام نمیشود؟ چه دستهایی در کار است که پرونده فساد در فوتبال که در مجلس تهیه شده، به نتیجه نمیرسد؟ این دستها باید رو شود.
از صحبتهایتان میتوان اینطور برداشت کرد که ورود نظارتی مجلس برای بررسی فساد و تخلفاتی که ورزش کشور مثل فوتبال رخ داده، بیشتر یک شو یا نمایش است و قرار نیست این پروندهها و تحقیق و تفحصها به نتیجه برسد تا دامن ورزش از فساد و سوءمدیریت پاک شود!
دستهای پنهان و آشکار دنبال این هستند که این نتایج منتشر نشود، به هر حال عدهای در صورت رسانهای شدن محتوای پروندههای تحقیق و تفحص قرار است رسوا شوند، این شبکه چه شبکه بزرگی است که اجازه نمیدهد مجلس که در جایگاه قانونگذاری و نظارت است، جسارت ندارد که تخلفات رخ داده در فوتبال را مطرح کند؟
علاوه بر ابهامات قراردادها، در زمینه هزینههای سالانه چند صد میلیاردی که در باشگاههای دولتی از بودجه عمومی کشور صورت میگیرد، هم شفافسازی نمیشود و همین مسئله زمینهای را فراهم کرده تا فساد گستردهای شکل بگیرد و این نشان میدهد که اصول اولیه باشگاهداری را هم اجرا نمیکنیم. در این باره میخواهیم صحبتتان را بشنویم.
باشگاههای استقلال و پرسپولیس و سایر باشگاهها، باید بر اساس قانون تجارت اداره شوند و مجمعی تشکیل شود و بر اساس آن هیئت مدیره و بازرس قانونی مشخص شود، حسابرسی سالانه توسط حسابرس تأییدشده صورت بگیرد و عملکرد مالی دو باشگاه در یک سال بررسی شود و نتیجه آن در مجمع مطرح شود. در مجمع سالانه طبق حسابرسی انجام شده، مشخص میشود که آیا مدیران دو باشگاه طبق بودجهای که برایشان در نظر گرفته شده، توانستهاند فعالیتشان را بر اساس استانداردهای مالی پیش ببرند یا خیر. گزارش حسابرسی باشگاهها برای اعضای مجمع چندین حُسن دارد، اول اینکه مشخص میشود مدیرانی که در یک سال مالی فعالیت کردهاند، بر اساس سیاستهای مجمع برنامهشان را جلو بردهاند یا نبردهاند. دوم اینکه ورودی و خروجی حسابهای مالی باشگاهها بر اساس استانداردهای مالی و بودجهشان بوده است یا نه، همچنین مشخص میشود که باشگاه زیانده است یا به سمت سوددهی میرود و دیون آن چقدر است. علاوه بر این گزارش حسابرس برای اعضای مجمع متر و معیاری میشود که مدیران باشگاه موفق بودهاند یا نه؟ آیا چنین اتفاقی در باشگاههای فوتبال ایران میافتد، پاسخ منفی است. این اصلی است که فیفا آن را تأیید کرده است، در این باره بارها صحبت کردهام و تذکر دادهام، اما متأسفانه نسبت به رفع این دغدغه حرکتی نمیشود.
چرا مجامع باشگاهها که میتوانند نقش مهمی در شفافسازی اعمال کنند، اینگونه منفعل عمل میکنند و زمینه را برای سوءمدیریت و تخلفات گسترده فراهم میکنند؟
واقعاً این سؤال برای من پیش آمده که چه ارادهای وجود دارد، که این شفافسازیها صورت نمیگیرد؟ مگر چند وقت پیش وزیر ورزش اعلام نکرد که بدهیهای استقلال و پرسپولیس به صورت کامل پرداخت شده است، حالا چرا در این زمینه شفافسازی نمیشود؟ دو ماه پیش گفتند مجمع باشگاههای استقلال و پرسپولیس تشکیل شده و فقط یک خبر دو خطی در سایت وزارت ورزش در این باره منتشر کردند که این مجامع برگزار شده است! وقتی در این حد اطلاعرسانی میشود، این سؤال پیش میآید که آیا در این مجمع مشخص شد که دو تیم چقدر بدهکارند، چقدر طلبکارند، چقدر هزینه دارند و...
در این زمینه شفافسازی نشد و به نظر میرسد چنین بحثهایی هم صورت نگرفته و فقط یک دورهمی بوده است!
این روند و عدم شفافسازی تولید فساد میکند، هر مدیری با سلیقه خاص خودش به باشگاه میآید و مبلغ گزافی را به عنوان بدهی روی دست بیتالمال میگذارد و هیچ پاسخی هم از این مدیر بابت عملکردی خواسته نمیشود. اگر تنها یک بار نهتنها در استقلال و پرسپولیس، در دیگر جاهای کشور، مدیرانی که با سوءمدیریت به بیتالمال صدمه میزنند، مورد مؤاخذه و محاکمه قرار بگیرند، هیچکس جرئت نمیکند که از قانون تخطی کند و هیچ مدیر ضعیفی هم تلاش نمیکند که بدون شایستگی به مناصب بالاتر برسد.
در مجموع به نظر میرسد در ورزش ایران با توجه به حضور مدیرانی که شاخصههای انتخابشان بر اساس روابط است نه ضوابط، کورسویی برای شفافسازی در آن دیده نمیشود، صحبت پایانیتان را در این باره میشنویم.
در پایان باز هم تأکید میکنم شفافسازی در فوتبال و سایر ورزشها، اتفاقات خیلی خوبی را به همراه دارد و میتواند پاسخگویی را به همراه داشته باشد. همچنین هر زمان که مدیران پاسخگو باشند، قطعاً به دنبال آن شفافسازی هم شکل خواهد گرفت.