سعید احمدیان- «مگر فوتبال مقابل جان یک انسان چه ارزشی دارد؟» این سوالی است که پس از مرگ تلخ هوادار ملوان در جریان دیدار با سپاهان در هفته چهارم لیگ برتر فوتبال بر اثر تاخیر صورت گرفته از سوی مسئولان برگزاری مسابقه برای درمانش، در حال تکرار شدن است
دیروز در همان لحظهای که هوادار ملوان روی برانکارد آمبولانس در حال جان دادن بود و ناظر مسابقه بیاعتنا به این اتفاق که همه را در ورزشگاه فولادشهر بهتزده کرده بود، دستور به قطع مسابقه نداد، پایان «انسانیت» در فوتبال ایران رقم خورد تا این سوال در گوشها بپیچد که «مگر فوتبال مقابل جان یک انسان چه ارزشی دارد؟»
فوتبال به عنوان یک پدیده اجتماعی، جدا از هر نتیجهای که زمین مسابقه رقم میخورد و دهها میلیاردی که به جیب بازیکن و مربی و مدیر میرود، یک هدف والا دارد آن هم ایجاد شور و نشاط بین هواداران، در یک دورهمی ۹۰ دقیقهای است، یک دورهمی پر از غم و شادی و لحظات دیدنی و جذاب که سبب شده این رشته ورزشی در بین مردم جهان بیشتر از هر ورزش دیگر هوادار و هواخواه داشته باشد.
وقتی فوتبال بالاتر از درآمدهای هنگفت بازیکنان و مربیان، چنین هدفی بزرگی دارد، بیاعتنا بودن به مرگ یک هوادار آن هم در ورزشگاه و در مسابقهای که در جریان است، زیرپاگذاشتن «انسانیت» است. وقتی مسئول برگزاری مسابقات با وقاحت تمام، در پاسخ به چرایی تاخیر در اجازه دادن به کادر درمان و آمبولانس برای درمان هواداری که دچار حمله قبلی شده بود، بدون اینکه حتی غم و شرمندگی در صدایش هویدا باشد، میگوید:«من نمیتوانم آمبولانس را در اختیار تماشاگر قرار بدهم و آن هوادار عمرش به دنیا نبود»، چیزی جز مرگ «انسانیت» نمیتوان نام بر آن نهاد!
کاش آن داور سابق که با توجه به رانتها، امروز ناظری مسابقات را تبدیل به یک منبع درآمد برای خودش کرده است، در خلوت از خودش بپرسد:« «مگر فوتبال مقابل جان یک انسان چه ارزشی دارد؟» علاوه بر آن ناظر مسابقه، هر فرد دیگری در دیشب در استادیوم نقش جهان با ممانعت از درمان زودهنگام و از دست رفتن فرصت حیاتی احیا، زمینهساز هوادار مرگ هوادار قدیمی انزلیچی شد باید بارها از خودش بپرسد:« ارزشش را داشت؟ اعمال تحکم و کوبیدن بر طبل قانون آن هم وقتی یک انسان در حال جان دادن بود، آیا ارزشش را داشت؟ آیا فوتبال ارزش آن را داشت که به خاطر آن جان یک هوادار از دست برود؟ اصلا قانون مهمتر است یا جان انسان؟ اصلا قانونی که سد راه کمک به هوادار در حال مرگ شودچرا باید به آن احترام گذاشت؟»
مرتضی خائفی که شعار«ملوان حمله کن، انزلی بی قراره» او در کنار تیفوسیهای ملوان تا دیروز در استادیوم لرزه بر هر حریف میانداخت، با کمکاری و بیتفاوتی مسئولان برگزاری مسابقه دیروز ملوان و سپاهان، امروز با لقب «مرحوم» از او یاد میشود و دیگر صدایی از او روی سکوها به گوش نمیرسد.
پس از این اتفاق تلخ، فدراسیون فوتبال در اولین قدم، حکم به تعلیق عوامل برگزاری مسابقه داده و وزیر ورزش هم دستور پیگیری داده است. قرار است پرونده افراد مقصر در مرگ این هوادار در کمیته انضباطی بررسی شود. اما آیا با تعلیق ناظر مسابقه و افرادی که چشم به دهان او برای اجازه دادن یا ندادن امدادرسانی به هوادار متوفی ملوان داشتند، «آقا مرتضی» انزلیچی دوباره به روی سکوها بر میگردد؟ آیا باید چنین اتفاق تلخ و ناگواری در فوتبال ایران رخ بدهد که واژهای به نام «انسانیت» برای مسئولان فدراسیون فوتبال به گوششان آشنا شود؟
این در حالی است که فدراسیون فوتبال جدا از هر تخصص و تجربهای که یک مجری برگزاری مسابقه باید داشته باشد، باید از گماردن افرادی که در آزمون انسانیت رد میشوند و بویی از انساندوستی نبردهاند، پرهیز کند و ناظرانی را انتخاب کند و به آنها ماموریت چند ده میلیونی بدهد که قبل از قرق شدن در صفرهای حق ماموریت، تهی از «انسانیت» نباشند.
نه تنها ناظر مسابقه دیشب، بلکه فدراسیون فوتبال هم در آزمون «انسانیت» مردود شد، فدراسیونی که در در موارد مختلف نشان داده است بیشتر از آنکه به تعالی انسان و اخلاقگرایی در فوتبال کمک کند، منفعتطلبی را تبدیل به هدف اصلی کادرش کرده است، هدفی که «اخلاق» و «انسانیت» در آن تعریف نشده است.
این در حالی است که در فوتبال دنیا مشابه اتفاق دیشب در ورزشگاه فولاد شهر چندین بار رخ داده است و از تیمها تا عوامل آن مسابقه به احترام هواداری که اتفاق تلخی برای او افتاده، بازی را به صورت موقت قطع کردهاند تا سرنوشت هوادار مشخص شود.
اینجا اما در فدراسیونی که با ظاهری اشتباهی سعی در القای اخلاقمداری دارند، ناظر مسابقه نه تنها بازی را هنگامی که یک هوادار در حال جان دادن است، قطع نمیکند، بلکه در اقدامی غیرانسانی، حتی سبب تاخیر در کمکرسانی به هوادار در حال مرگ میشوند تا جانش از دست برود.
به قول محمد دادکان با اتفاق دیشب بهتر است در فوتبال ایران را تخته کنند، فوتبالی که از جان یک انسان ارزش بیشتری دارد، همان بهتر که در آن سهقفله شود، فوتبالی که هوادارانش به آن «جان» میدهند و اما ناظران برگزاری این رشته «جان» هوادارش را میگیرند! «مگر فوتبال مقابل جان یک انسان چه ارزشی دارد؟»