سعید احمدیان/ روزنامه جوان- این روزها رسانهها و شبکههای اجتماعی پر شده است از خبرهایی که آخرین وضعیت سرمربی ایتالیایی استقلال را روایت میکنند تا جایی که به گفته مازیار ناظمی سخنگوی وزارت ورزش، او دارد لحظه به لحظه درباره آندره استراماچونی مصاحبه میکند و پست میگذارد. بیتدبیری و سوءمدیریتهای مدیران باشگاه استقلال شرایطی را به وجود آورده که ماجرای نیمکت آبیها و استراماچونی را تبدیل به مشکل اول ورزش کشور در روزهای اخیر کرده و دولت با تمام توان پشت این ماجرا درآمده است تا همه چیز را ختم به خیر کند و سرمربی استقلال را راضی به بازگشت. از وزیر ورزش گرفته تا وزیر امور خارجه یک جای کار را گرفتهاند تا استراماچونی هرچه زودتر به تهران برگردد و روی نیمکت استقلال بنشیند.
البته این اولین بار نیست که اینطور دولتیها تمام ابزارشان را بسیج کردهاند تا گرهی که با سوءمدیریتهای مدیران گماشته خودشان کار را به جاهای باریک کشانده، باز کنند. مانند همین ماجرای قهر ویلموتس که تنها یک ماه قبل از قضیه استرا سبب شد با دستور مستقیم معاون اول رئیسجمهور ۲ میلیون یورو به حساب این سرمربی بلژیکی واریز کنند تا او روی نیمکت ایران مقابل عراق بنشیند، پولی که البته با ماجراهای بعد این بازی و باخت تیم کشورمان و فسخ قرارداد با ویلموتس حیفومیل شد. میتوان به چند سال پیش هم اشاره کرد که پای ماجرای طلب باشگاه ریزه اسپور از پرسپولیس به دلیل شکایت این تیم ترک از مهدی طارمی، به مذاکرات حسن روحانی و اردوغان هم باز شد!
امروز هم که پرونده استراماچونی روی میز دولتیها قرار گرفته و همه دولت دست به دست هم دادهاند تا با استفاده از تمام ظرفیتی که وجود دارد، استرا را دوباره روی نیمکت استقلال بنشانند. چنین تحرکی از سوی دولت برای حل پرونده سرمربی استقلال در شرایطی است که ورزش ایران مشکلات بسیار بزرگتر از این نیز دارد، اما همتی از سوی مدیران برای حل آن دیده نمیشود. البته جاذبه فوتبال و هواداران بیشمار آن و محبوبیتی که به این وسیله میتوان به دست آورد را نباید از فهم تلاشهای شبانهروزی که این روزها وزارت ورزش و دولت برای حل مشکل استقلال دارند از نظر دور داشت.
تلاش همهجانبه وزارت ورزش و همراهی سایر بخشهای دولت برای حل مشکلات عمدتاً مالی فوتبالیها، آنهم با استفاده از تمام ظرفیتها نشان داد اگر ارادهای باشد میتوان با استفاده از چنین ظرفیت بالایی برای حل مصائب و برطرف کردن کمبودهای سایر ورزشکاران و منهای فوتبالیها هم استفاده کرد، به خصوص که این روزها برای ورزشکاران المپیکی که در سال منتهی به المپیک هستیم از اهمیت بالایی برخوردار است و اگر مسئولان وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک سری به اردوهای المپیکیها بزنند، متوجه خواهند شد که این ورزشکاران در چه شرایط سختی آماده کسب سهمیه و درخشش در المپیک تابستان آینده در توکیو میشوند.
حال در شرایطی که دولت با تمام توان پای کار حل مشکل باشگاه استقلال آمده، ضروری است اگر نگاه تبعیضآمیزی وجود ندارد و وزارت ورزش همه رشتهها را به یک چشم میبیند، وزیر ورزش و رئیس کمیته ملی المپیک باید همه بخشهای دولت را برای حل مشکلات المپیکیها نیز بسیج کنند. حل مشکل المپیکیها قطعاً کمهزینهتر و کمدردسرتر از مشکلات بینالمللی فوتبالیها خواهد بود. اینجا المپیکیها نه انتظار بودجههای چندمیلیون یورویی دارند و نه مشکل تحریم که نقلوانتقال پول را به حساب فدراسیونها سخت یا غیرممکن کند، وجود دارد.
اگر المپیک تنها در حرف برای دولت و مدیرانش اهمیت ندارد و میخواهند در میدان عمل نیز آن را نشان دهند، امروز بهترین فرصت است تا با بسیج امکانات دولت، پای کار المپیکیها هم بیایند. در این بین بهانه بیپولی نیز با توجه به چندمیلیون یورویی که دولتیها در ماههای اخیر برای فوتبالیها هبه کردهاند، نمیتواند قابل قبول باشد، به خصوص که مشکلات ورزشکاران منهای فوتبالی را با یکچندم بودجههای اختصاص یافته به فوتبال هم میتوان حل کرد.