سعید احمدیان/ روزنامه جوان- ورزش با توجه به جذابیتهایی که دارد همواره مورد توجه چهرههای سیاسی و کسانی بوده که با رانت سیاسی برای خودشان در سیستم مدیریتی کشور جایگاهی دست و پا کردهاند، بهخصوص که گستردگی و شهرت و البته رانتهایی که در کنار ورزش وجود دارد، میتواند برای هر چهره سیاسی جذاب و البته تحریککننده باشد که حضور در این فضا را تجربه کند، حتی اگر کوچکترین تجربهای در این زمینه نداشته باشد. همین است که از دورههای گذشته تا امروز کم نبودهاند چهرههای سیاسی که به طرق مختلف وارد فضای ورزش شدهاند و در این عرصه برای خودشان نامی دست و پا کردهاند. حضور سیاسیون در ورزش هرچند در برخی مواقع سودمند بوده و سبب ارتقای ورزش کشور شده است، اما موارد زیادی را هم میتوان مشاهده کرد که ورزش با جمع شدن برخی سیاسیون بیشتر به سمت حاشیه رفته و اصل کار که همان رشد ورزش کشور است در هیاهوهایی که با حضور مدیران سیاسی به وجود آمده، فراموش شده است.
چنین سابقهای سبب شده حضور چنین مدیران سیاسی بیشتر از آنکه برای ورزش آورده و نفعی داشته باشد، برای آنها راهی را باز کند تا از این طریق به اهدافی که بعضاً برای خودشان ترسیم کردهاند، برسند. شاید به دلیل همین است که ورزش ایران به خاطر دیده شدن حواشی حضور مدیران بیربط در ورزش که برخی از آنها به واسطه خط و ربط سیاسیشان در ورزش پست گرفتهاند، آسیبهای زیادی دیده و چرخه توسعه آن با مشکل روبهرو شده است.
در دولتهای مختلف با افکار سیاسی متفاوت، شاهد چنین انتصابهایی بودهایم که راه را برای ورود افرادی که برچسب سیاسی دارند به ورزش هموار کرده است. در این باره میتوان به نامهای مختلفی اشاره کرد که با توجه به پشتوانه سیاسی که داشتند به فضای ورزش ورود کردهاند، حضوری که برای خیلی از این چهرهها بدون آگاهی و تخصصهای لازم برای مدیریت در عرصه جدیدی بوده است.
چنین رویکردی سبب شده با فراموشی شایستهسالاری، ورزش در دولتهای مختلف با چنین آسیبی روبهرو باشد؛ انتصابهایی که ورزش را با چالشهای جدی مواجه کرده است. اگر در دولت محمود احمدینژاد، محمد علیآبادی از معاونت عمرانی شهرداری به ریاست سازمان تربیت بدنی رسید یا محمد رویانیان حکم مدیرعاملی پرسپولیس را گرفت و از ستاد سوخت به ورزش اسبابکشی کرد، در دولت حسن روحانی هم شاهد چنین انتصابهایی بودهایم، مانند حکمی که مهرماه سال گذشته رضا صالحیامیری برای حمیدرضا عارف، خالق عنوان «ژن خوب» و پسر محمدرضا عارف برای کمیسیون صلح و ورزش کمیته ملی المپیک امضا کرد. البته پس از بالا گرفتن انتقادها به حضور این چهره پر حاشیه در ورزش، دیروز رسماً اعلام شد که پسر نماینده تهران استعفا داده و رئیس کمیته ملی المپیک هم اعتراف کرد که اگر به یک سال قبل برگردد برای عارف حکمی جهت حضور در ورزش صادر نمیکند.
پشیمانی رئیس کمیته ملی المپیک از امضای خالق کلیدواژه ژن خوب، آینه تمامنمای حضور سیاسیونی در ورزش است که بدون توجه کافی به تواناییها و تخصصهایی که دارند، یک پست ورزشی برایشان تعریف میشود و خروجی چنین رویکردی هم جز حاشیه و هدررفت زمان نفع دیگری برای ورزش ندارد. گاهی میراث حضور چهرههای سیاسی در ورزش مانند محمد رویانیان به مد شدن قراردادهای میلیاردی در فوتبال و حیف و میل بیتالمال ختم میشود. گاهی ورزش در زمان علیآبادی که یک مهندس عمران بود تا پای تعلیق کامل پیش میرود یا گاهی وقتها هم مانند حکمی که برای پسر عارف زده شد، فرصت استفاده از تواناییهای مدیران متخصص و با سابقه در خصوص صلح و ورزش از دست میرود.
البته نمیتوان حضور چهرههای سیاسی در ورزش را نفی کرد، اما همانطور که اشاره شد حضور سیاسیون اگر از مسیر درست و بر اساس شایستهسالاری صورت گیرد، میتواند به توسعه ورزش کمک کند. در چنین شرایطی باید با درس گرفتن از تجربههای تلخ گذشته در انتصابهایی که پای افراد سیاسی را به ورزش باز میکند، قبل از هر چیز نفع ورزش از حضور چنین مدیرانی مورد توجه قرار گیرد، نه نفعهایی که ژنهای خوب با حضور در ورزش میتوانند به آن برسند!