سعید احمدیان/ روزنامه جوان- پول حرفهای میگیرند، اما زندگی حرفهای ندارند، این مهمترین انتقادی است که به فوتبالیستهای ایرانی میشود؛ فوتبالیستهایی که با وجود قراردادهای کلان، سبک زندگی سالم را رعایت نمیکنند و همین سبب میشود تا به اندازه هزینهای که برای آنها میشود، کارایی نداشته باشند. در گفتگو با عباس چمنیان، کارشناس فوتبال و سرمربی سابق تیم ملی نوجوانان ایران به واکاوی این چالش پرداختهایم.
آقای چمنیان! در حالی فصل جدید لیگ برتر آغاز شده است که در اکثر باشگاهها با وجود پول حرفهای که به بازیکن پرداخت میشود، اما کار حرفهای از بازیکن خواسته نمیشود. چرا چنین روندی برخلاف عرف رایج فوتبال دنیا در ایران حاکم است؟
همیشه کمتر به این مسئله توجه میکنیم یا به سادگی از کنارش عبور میکنیم. وقتی درباره کیفیت عملکرد تیمها و بازیکنان صحبت میکنیم، فاکتورهای متعددی میتواند این کیفیت را افزایش یا کاهش بدهد. طبیعتاً یکی از این فاکتورها، تمرینات مؤثر و مفید است، البته یک بازیکن در طول روز میتواند سه یا چهار ساعت تمرین کند، آن هم تمریناتی که پرفشار نخواهد بود. در چنین شرایطی بقیه روز و اوقاتی که خارج از تمرین است، شیوه زندگیاش خیلی اهمیت دارد. بازیکنانی که در سطح اول فوتبال چه در رده ملی و چه در رده باشگاهی مشغول بازی هستند، افراد عادی در جامعه نیستند و از همه جهت دارای تفاوتهایی با سایر اقشار جامعه هستند.
برای رسیدن به سبک زندگی حرفهای، یک فوتبالیست باید چه مراقبتهایی از خودش داشته باشد؟
وقتی از بازیکنان سطح اول فوتبال ایران صحبت میکنیم، انتظار داریم نسبت به بازیکنانی که در لیگهای دسته اول یا پایینتر بازی میکنند، سطح کیفی بالاتری داشته باشند و متناسب با هزینه بالاتر و قراردادهایی که بسته میشود، بتوانند عملکرد فنی و نمایش بهتری داشته باشند. بنابراین این بازیکنان با توجه به این سطح درآمد و توجهی که در جامعه به آنها وجود دارد، مانند افراد عادی نیستند و نباید شکل آنها رفتار کنند. ممکن است یک فرد عادی هر موقع خوابید، مهم نباشد، اما قطعاً فوتبالیستی که در سطح حرفهای کار میکند، ساعت خواب و میزان استراحت این بازیکن خیلی اهمیت دارد. فوتبالیست آماتور یا آدم عادی در بعد غذایی، هر چه غذا خورد شاید مهم نباشد، اما یک فوتبالیست حرفهای باید کنترل ویژهای روی رژیم غذاییاش داشته باشد. حالا من فقط در مورد استراحت و تغذیه صحبت کردم، اما وقتی یک فوتبالیست به درجهای از شهرت و کیفیت فنی میرسد باید در تمام ابعاد زندگی نگاه حرفهای داشته باشد و متوجه باشد که نوع زندگیاش با بقیه با توجه به جایگاهی که دارد باید متفاوت باشد.
البته این اتفاق نمیافتد، اما باشگاه با وجود اینکه پول حرفهای به بازیکن میدهد، اما برنامهای برای نظارت در خارج از محیط باشگاه روی سبک زندگی بازیکنی که میتواند به کیفیت فنی او در زمین بازی لطمه بزند، ندارد!
قبول دارم، اصلاً اتفاق نمیافتد و نه باشگاه برنامه نظارتی و کنترلی برای زندگی حرفهای بازیکنان در نظر میگیرد و نه خود بازیکنان چنین مسئلهای را رعایت میکنند. معدود بازیکنانی در لیگ هستند که زندگی حرفهای را چه در بعد تغذیه و ساعت استراحت و چه در نوع تمریناتشان به خوبی رعایت میکنند ولی این قضیه عمومیت ندارد. چنین بیتوجهی سبب میشود خروجی عملکرد تیمهای فوتبال و بازیکنانمان به اندازه هزینهای که میشود، نباشد. اگر انتظار داریم که کیفیت فوتبال ارتقا پیدا کند باید این روند تغییر کند.
یک فوتبالیست حرفهای چه کنترلی باید روی سبک زندگیاش داشته باشد؟
خیلی از مشکلاتی که در فوتبال کشورمان وجود دارد، به دلیل این است که زندگی حرفهای در فوتبال ما جاری نیست و مسائلی مانند شبزندهداریهای زیاد و طولانی، نبود کنترل برنامه غذایی، نبود کنترل روابط اجتماعی و... افزایش پیدا میکند. فوتبالیستها با توجه به جایگاه اجتماعی که دارند باید توجه داشته باشند که در هر مجلس و مهمانیای نباید حضور داشته باشند. بازیکنان برای داشتن یک زندگی حرفهای سالم به مشاوران متعددی در حوزههای مختلف نیاز دارند، به مشاور حقوقی برای بستن قراردادها، به مشاور روحی و روانی برای کنترل رفتارهایشان، به مشاور تغذیه برای بحث غذایی و به مشاور بدنسازی برای اینکه از نظر آمادگی جسمانی در شرایط مناسبی باشند. طبیعتاً یک فوتبالیست باید از چنین مشاورانی برخوردار باشد تا حداقل هدررفت ظرفیتی که دارد، رخ بدهد و بتواند از توانایی که دارد بیشترین استفاده را بکند و باشگاه هم با توجه به هزینهای که برای این فوتبالیست انجام میدهد، بتواند استفاده لازم را داشته باشد.
اما ارادهای برای عملی کردن چنین شرایطی در فوتبال ایران وجود ندارد، مدیریت را تا چه اندازه مقصر میدانید؟
مطمئنم تا زمانی که باشگاههای ما خصوصی نشوند و همچنان ریشه در منابع دولتی و ملی داشته باشند، این اتفاق نخواهد افتاد و این بیبند و باری وجود خواهد داشت. زمانی یک مدیر باشگاه که مسئولیت هدایت، کنترل و نظارت را بر عهده دارد، حساسیت نشان خواهد داد که بابت هزینهای که برای یک فوتبالیست میکند، دلش بسوزد و این مسئله زمانی رخ میدهد که هزینهها از منابع شخصی باشد. اگر فوتبال دست بخش خصوصی باشد، قطعاً یک مدیر سعی میکند اقتصادیترین، معقولترین و با کیفیتترین کار را انجام دهد ولی وقتی دست مدیر در جیب دولت باشد، آن دلسوزی و کنترل لازم توسط مدیر صورت نمیگیرد و برای مدیر دولتی مهم نیست پولی که به یک بازیکن میدهند، به اندازه عملکردش است یا نه. نه تنها در مورد بازیکن، بلکه در مورد مربیان هم این موضوع صدق میکند و در مواقعی پولهایی به مربیان داده میشود که کیفیت عملکرد آن مربیان و تأثیرگذاریشان روی فوتبال اصلاً متناسب با پولی که دریافت میکنند، نیست، چون سیستم نظارتی وجود ندارد.
در پایان میشود اینطور نتیجهگیری کرد که فوتبال برای برونرفت از این چالش باید به سمت خصوصیسازی برود.
قطعاً، باید باشگاههای کشور به معنای واقعی کلمه خصوصی شوند و آن زمان مدیر باشگاه به اندازه پولی که هزینه میکند، انتظار عملکرد و خروجی دارد، این همان فرمولی است که میتواند باعث موفقیتمان شود. وقتی همچنان فوتبال دولتی است، ما نباید انتظار داشته باشیم که بازیکن یا مربی دنبال سبک زندگی حرفهای باشد و بخواهد خودش را اصلاح کند و ارتقا بدهد و افراد وقتی میبینند به بد کار کردنشان پاداش داده میشود، لزومی نمیبیند که سختی سبک حرفهای در خارج و داخل زمین بازی را تحمل کند. این در شرایطی است که در سطح اول فوتبال دنیا یک فوتبالیست سختیها و ریاضتهای زیادی را برای ماندن در سطح اول میکشد و پاداش آن را هم با مبلغی که قرارداد میبندند، میگیرد. این معادله، اما در ایران معکوس اتفاق میافتد و برخلاف بقیه دنیا به بد کار کردن و سختی نکشیدن بازیکن پاداش میدهیم و هر سال قراردادش را بالاتر میبریم.