سعید احمدیان/ روزنامه جوان- اولین قهرمانی تیم ملی والیبال جوانان در رقابتهای جهانی، بلندقامتان کشورمان را این روزها به صدر خبرها برده است. این موفقیت تاریخی و یک مدال جهانی دیگر برای والیبال، این رشته ورزشی را در یک دهه گذشته تبدیل به موفقترین رشته بازهای تیمی در کشورمان کرده است؛ رشتهای که در دهه ۸۰ کمتر کسی پیشبینی موفقیتهای فوقالعاده آن را میکرد تا جایی که امروز والیبال ایران با عبور از آسیا، یک تیم قدر برای تیمهای مطرح دنیاست. این موفقیتها در ردههای پایه چشمگیرتر است، طوری که پس از قهرمانی والیبال در نوجوانان جهان در سال ۲۰۱۷، هفته گذشته هم تیم جوانان کشورمان توانست برای اولین بار قهرمان جهان شود و یک طلای خوشرنگ را به ویترین افتخارات والیبال کشورمان اضافه کند. در گفتگو با بهروز عطایی، سرمربی تیم ملی والیبال جوانان، درباره این موفقیت تاریخی صحبت کردهایم.
آقای عطایی! قهرمانی جوانان را تبریک میگوییم. با توجه به شرایط تصور میشد روی سکو برویم، اما کمتر کسی فکر میکرد که قهرمان شویم. این موفقیت تاریخی از کجا کلید خورد؟
مسابقات جوانان جهان بالاترین سطح در این رده است و با کیفیتترین تیمها وارد این عرصه میشوند و همه کشورها هم برای ارائه یک والیبال درست و موفقیت وارد چنین مسابقاتی میشوند. هم برای اینکه خودشان را به والیبال دنیا برای آینده معرفی کنند و هم عملکرد خودشان را بسنجند که با چه تعداد بازیکنی در این رده میتوانند به والیبال کشورشان در آینده و به عنوان پشتوانه تیم بزرگسالان کمک کنند. این استراتژی تمام تیمهایی است که در مسابقاتی مانند جوانان جهان شرکت میکنند و معیارهای متفاوتی با قهرمانی نوجوانان و بزرگسالان جهان دارد. همین مسئله سبب میشود تا تیمها در دورههای متوالی کیفیتهای مختلفی داشته باشند. ما در دوره گذشته با دو باخت از تیم قهرمان و نایبقهرمان لهستان و کوبا شکست خوردیم و به مقام پنجم رسیدیم، اما این دوره تجربیات بیشتری داشتیم. یک موضوع خیلی مهم وجود دارد، اینکه والیبال ایران مدالهای محدودی در قهرمانی جهان در ردههای مختلف دارد؛ دو قهرمانی نوجوانان، یک برنز جوانان و یک برنز بزرگسالان در جام قهرمانان قارهها. در حالی در رده نوجوانان دو مدال طلا داریم که وقتی این تیم به رده جوانان میرسید، نمیتوانست قهرمانی را تکرار کند و نهایت موفقیت آن پیش از این دوره، یک مقام سومی بود. ما با توجه به کادر فنی باکیفیت و قدرتمندی که داشتیم بررسی کردیم که چه کارهایی در گذشته انجام نشده است تا وقتی تیم نوجوانان به رده جوانان میآید، موفقیتهایش را تکرار کند. به همین خاطر ما به کارهایی که انجام نشده بود، عمل کردیم.
میخواهیم درباره این راز موفقیت جزئیتر صحبت کنیم. چه کارهای مغفولماندهای اجرا شد تا این طلای خوشرنگ به جوانان ایران در والیبال دنیا برسد؟
تا پیش از این ما مربیان معمولاً بیشتر روی کارهای تکنیکی کار و سعی میکردیم در واقع بازیکنان از نظر کیفیت کامل شوند، به خصوص که در نوجوانان این کیفیت کامل نمیشود و سعی میشد در رده جوانان این کار کامل شود. این بار، اما سعی کردیم در این مرحله سیستمها را بیشتر برای بچهها باز کنیم و مانند رده بزرگسالان کارهای تاکتیکی با جوانان انجام دهیم. تیمهای مختلف والیبال دنیا در رده جوانان، به جز تیمهای ایتالیا و آرژانتین، حتی برزیل و روسیه در رده جوانان مبتنی بر سیستم زیاد بازی نمیکنند. روسیه مبتنی بر قدرت و کیفیت فیزیکی و برزیل بر اساس کیفیت فیزیکی و قدرت جهش بازی میکنند، اما ایتالیا در سطح جوانان هم با سیستم کار میکند. ما سعی کردیم سیستم روز دنیا را مانند سیستمی که تیم بزرگسالان در گذشته و الان بازی میکند، در تیم جوانان هم پیاده کنیم و با این شیوه جلو برویم. تغییرات صورت گرفته در نوع بازی در تیم جوانان کشورمان سبب شد تا تیم ما نسبت به خیلی از تیمها متمایز شود و بچهها میتوانستند برابر هر تیم با چند شیوه مختلف بازی کنند. برای هر بازی چند برنامه داشتیم. اگر برنامه اول جواب نمیداد، از برنامه دوم یا اگر باز هم نمیشد از برنامه سوم استفاده میکردیم. این موضوع کلید موفقیت ما بود.
این استراتژیهای مختلف در این رقابتها چگونه به کارمان آمد؟
به عنوان مثال در بازی مرحله دوم با ایتالیا خیلی بازی معقولی را انجام دادیم و با برنامه جلو رفتیم. سعی کردیم به گونهای بازی کنیم که تیم رقیبمان را در مرحله بعد خودمان انتخاب کنیم.
یعنی مقابل ایتالیا توان واقعیمان را نشان ندادیم تا به جای روسیه در نیمه نهایی با برزیل بازی کنیم.
تعبیر درستی است، برابر ایتالیا با تمام قدرت بازی نکردیم ولی از قصد نباختیم. هر چند همه تواناییهایمان را در این بازی نگذاشتیم، اما استنباط کادر فنی این بود که مقابل تیمهای تاکتیکی نسبت به تیمهایی که کیفیت تکنیکی و انفرادی دارند، والیبال بهتری بازی میکنیم. مثلاً تیم روسیه بازیکنی داشت با دو متر و ۱۸ سانت قد که نشان از کیفیت فیزیکی این تیم دارد و معمولاً مقابل این تیمها حتی در رده بزرگسالان هم راحتتر میبازیم، اما برابر تیمهایی مانند ایتالیا که تاکتیکی بازی میکند، سختتر شکست میخوریم. برزیل هم همینطور است؛ این تیم قهرمان المپیک است، اما وقتی در رده بزرگسالان با این تیم بازی میکنیم، اگر شکست هم بخوریم با نتیجه نزدیک است، برخلاف مسابقاتی که با تیمهایی مانند روسیه یا لهستان داریم. این تحلیل را داشتیم و همه را کنار هم گذاشتیم و به این نتیجه رسیدیم که اگر در نیمهنهایی به جای روسیه به برزیل بخوریم، بازی راحتتری خواهیم داشت و این را در عمل هم ثابت کردیم.
نتیجه آن هم یک نتیجه فوقالعاده مقابل برزیل و صعود مقتدرانه به فینال بود.
این نتیجه به این برمیگردد که برای لحظه به لحظه همه بازیهایمان برنامه داشتیم. از کیفیت این مسابقات همین را بگویم که قهرمان و نایبقهرمان دوره قبل حذف شدند و لهستان و کوبا نتوانستند حتی از گروهشان هم بالا بیایند. بازیهای باکیفیتی بود و از تجربیات گذشته خیلی خوب استفاده کردیم تا یک اتفاق خوب برای والیبال ایران بیفتد.
قبل از اینکه درباره فینال صحبت کنیم، میخواهیم بپرسیم که بهروز عطایی شاگردانش را با چه هدفی راهی منامه کرد؟ قهرمانی از ابتدا در برنامههایتان بود؟
بدیهی است که تیم با یک هدفگذاری کلی وارد مسابقات میشود. وقتی جدول بازیها میآید، مسیرها را پیدا میکنید و اینکه چه مشکلاتی ممکن است در این مسیر برای موفقیت داشته باشید. در چنین شرایطی است که میتوانیم تحلیل کنیم میتوانیم نتیجه بگیریم یا نه. متأسفانه تا ۲۰ روز قبل از مسابقات جدول رقابتها نیامده بود و نمیدانستیم قرار است با چه رقبایی بازی کنیم. فقط میدانستیم که با توجه به رنکینگ در گروه ۳ قرار میگیریم و حدسمان این بود که با روسیه ممکن است همگروه شویم. به همین خاطر وقتی رقبایمان را نمیشناختیم، هدفمان ارائه یک بازی باکیفیت در زمین بازی بود و تمام قوایمان را در این راه گذاشتیم. البته مشکلاتی هم داشتیم و دیر ملحق شدن سه بازیکن اصلیمان پوریا یلی، مرتضی شریفی و حضرتپور سبب شد تا نگران باشیم، اما با ریکاوری که صورت گرفت، این بچهها توانستند کیفیت بالایی را در این رقابتها نشان دهند.
بحث را به بازی فینال و آن بازی تاریخی ببریم، مرحله قبل به آنها باخته بودیم و ولاسکو نیز به این تیم مشاوره میداد. با تمام اینها یک فرصت تاریخی برای قهرمانی داشتیم که نباید از دست میدادیم. پازلتان برای اینکه این فرصت را از دست ندهیم، چه بود؟
بازی خیلی سختی را پیشبینی میکردیم. بازی قبلیمان را مقابل این تیم واگذار کرده بودیم، اما تمام نیرویمان را نگذاشته بودیم. معتقدم آنها بهترین تیم مسابقات بودند و مربی برزیل هم قبل از نیمهنهایی عنوان کرده بود که ایران تیم قدری است، اما ایتالیا بهترین تیم رقابتهاست. به هر حال آنها بدون باخت به فینال رسیده بودند، اما ما دو شکست داشتیم. بهترین آنالیزها و تحلیلها را تیمهایی مانند آرژانتین و ایتالیا در والیبال دنیا انجام میدهند. آرژانتین را هر چند شکست دادیم، اما مقابل این تیم که تاکتیکی و با برنامه بازی میکند، واقعاً اذیت شدیم. پیشبینیمان این بود که برابر ایتالیا بازی سختی داریم، اما به تواناییهایمان واقف بودیم. قبل از بازی به بچهها گفتم که حتماً فینال را میبریم و به این موضوع شک نداشتم. البته فشار کار را میدانستم، اما ایتالیا در این رقابتها تحت فشار قرار نگرفته بود که مشخص شود میتواند از این مخمصه رها شود یا نه. اما ما اینطور نبودیم و در فشار قرار گرفته بودیم و پس از باخت، عالی بازی کرده بودیم و توانسته بودیم که برگردیم و از آن فشار رها شویم. این توانایی را در بچهها به وجود آورده بودیم که در شرایط سخت خودشان را بازسازی کنند. همچنین این تیم را دو مرحله آنالیز کرده بودیم و اطلاعات کافی در اختیار بازیکنان قرار گرفته بود. ما وقتی ست اول را ۲۵ بر ۱۷ باختیم، با همفکری کادرم به این نتیجه رسیدیم که با این شیوه نمیتوانیم پیروز شویم و تغییر تاکتیک و آرایش دادیم. چرخش بازی ما در ست دوم سبب شد دست ما بازتر شود. وقتی آرایش یک بازیکن در زمین عوض میشود، در واقع تقسیم پاسها برای پاسور تیم مقابل مشکل میشود و برنامه تیم مقابل به هم میریزد. ایتالیا تیمی بود که با آنالیزی که داشتیم همه بازیها را با دو آرایش پیش برده بود؛ یا پاسها در منطقه ۵ بود یا منطقه ۶ بازی. زمانی که سرویس میزدند برای منطقه ۵ ارسال میشد و زمانی که دریافت میکردند، منطقه ۶ بود. ما این را میدانستیم و با تغییر آرایش در ست دوم، این ست را ۲۵ بر ۱۷ بردیم و یک – یک شد.
ست سوم را هم بردیم، اما ست چهارم را ایتالیا برد تا کار به ست پنجم بکشد. واقعاً شرایط سختی داشتید، در آن فضا چه شد که دوباره ورق در ست پنجم برگشت؟
پس از پایان ست دوم ولاسکو پشت نیمکت تیم ملی ایتالیا آمد و دو دقیقه با مربی این تیم صحبت کرد. ولاسکو مربی باهوشی است و وقتی ایتالیا در ست سوم وارد بازی شد، چرخش در این تیم هم رخ داد و پاتک ما را خنثی کردند، اما به سختی توانستیم این ست را پیروز شویم. ست چهارم را هم با توجه به اینکه ایتالیاییها با تغییر تاکتیک ما آشناتر شده بودند، دست ما را خواندند و این ست را آنها بردند تا بازی دو- دو مساوی شود. برای ست پنجم گفتیم که ایتالیاییها پاتک ما را بیاثر کردهاند، به همین خاطر تصمیم بر این شد که دوباره آرایش تیمی را عوض کنیم و برگردیم به همان آرایشی که در ست اول داشتیم و باخته بودیم. این ریسک بزرگی بود، اما این آرایشی بود که میتوانستیم به پاتک ایتالیا در ست سوم و چهارم بزنیم و به نوعی این تیم را سردرگم کردیم. این اتفاق افتاد و بچهها با توجه به تاکتیکپذیری که داشتند، فوقالعاده ظاهر شدند تا ست پنجم را هم ما ببریم. معتقدم که در بازی فینال جنگ، ما برنده جنگ تاکتیکها بودیم.
تیمی که در جوانان جهان قهرمان شد، در مسابقات نوجوانان جهان قهرمان شده بود و این نوید یک نسل طلایی برای بزرگسالان را میدهد. با این شرایط به نظر شما پس نباید نگران آینده و خداحافظی ستارههای فعلی تیم بزرگسالان باشیم؟
چرخه سازندگی در والیبال ایران جریان دارد و تنها متعلق به تیم نوجوانان یا جوانان نیست. در باشگاهها هم اتفاق میافتد و در تیم ملی بزرگسالان هم بسیاری از بازیکنان در این سطح مطرح میشوند. در سالهای گذشته بازیکنی مانند فرهاد نظریافشار را داشتیم که سابقه بازی در تیم نوجوانان و جوانان را نداشت، اما در تیم ملی بزرگسالان مطرح شد. اینطور نیست که فرایند بازیکنسازی تنها متعلق به ردههای پایه باشد. البته این فرایند که در داخل فدراسیون اتفاق میافتد، بخشی از آن میتواند برای تیم امید باشد، بخشی تیم جوانان، بخشی تیم نوجوانان و بخشی هم تیم بزرگسالان. این فرایند خوب پیش میرود و سبب شده که قابلیتها رویارویی با تیمهای بزرگ والیبال دنیا را در ردههای مختلف سنی داشته باشیم، اما این مسئله کافی نیست.
نگرانی هم همین است آقای عطایی که چطور این تیم جوانان حفظ شود تا جایگزین نسل فعلی والیبال شود؟
مسابقات امیدهای جهان از تقویم فدراسیون جهانی والیبال حذف شده و این یک زنگ خطر برای کشورهایی مانند ایران است که حلقه مفقودهای در حدفاصل تیم جوانان و بزرگسالان دارند که چطور این بازیکنان جوان با این کیفیت به تیم بزرگسالان برسند. با توجه به بازیکنان باکیفیتی که در رده جوانان و زیر ۲۰ و ۲۱ سال داریم، پیشنهاد میکنم رویدادهای بینالمللی را به چند بخش تقسیم کنیم. وقتی مدعی هستیم آسیا برای ما کوچک است حتماً نباید با تمام قوا در تمامی مسابقات به جز برخی مواقع خاص شرکت کنیم یا مثلاً اشکالی ندارد در بعضی از جامجهانیها یا بعضی از مسابقات لیگ ملتها با بازیکنان جوانمان شرکت کنیم. بازیکنانی بزرگی مانند سعید معروف، محمد موسوی، فرهاد قائمی، پوریا فیاضی و... را باید برای رویدادهای خیلی مهمی مانند المپیک، قهرمانی جهان و... نگه داریم. در کنار اینها فرایند بازیکنسازی نیز باید رخ بدهد. وقتی بازیکنان جوان فقط روی نیمکت تیم بزرگسالان بنشینند و فرصت بازی به آنها داده نشود پس از بازنشستگی بازیکنان بزرگ، نمیتوانند آن کارایی و کیفیت لازم برای جانشینی بازیکنان قبلی را داشته باشند.
اما نتیجهگرایی موجب میشود که کمتر در تیم بزرگسالان به جوانان اعتماد کنیم و این چالش شاید عاملی شود تا نتوانیم از بازیکنانی که در رده جوانان قهرمان جهان شدهاند، در رده بزرگسالان به خوبی استفاده کنیم!
ما تا زمانی که رویدادهای بینالمللی در رده بزرگسالان را به بازیهای پراهمیت و کم اهمیت دستهبندی نکنیم و فرصتی به بازیکنان جوان داده نشود، این چالش را که بازیکن جوان به سختی جانشین یک بازیکن بزرگ میشود، خواهیم داشت. به جز ایران و برزیل در لیگ ملتها دیدید که روسیه، لهستان، فرانسه و تیمهای دیگر جوانگرایی داشتند و به نتیجه هم کاری نداشتند و به این، آیندهنگری میگویند. وقتی ما برخی تغییرات مانند جوانگرایی را در تیم میدهیم، باید تحمل تبعات آن را هم داشته باشیم. ممکن است یک دوره لیگ ملتها با جوانان شرکت کنیم و آخر شویم، هیچ ایرادی ندارد، مگر ایتالیا یازدهم نشد. در مجموع معتقدم که ما پشتوانه لازم برای تیم بزرگسالان را در ردههای پایه داریم، اما نوع استفاده از این بازیکنان جوان در رقابتهای بینالمللی بزرگسالان در ترکیب تیم ملی مورد بحث من است.
در این بین نقش مربی را چطور ارزیابی میکنید؟ یعنی یک مربی شجاع میخواهیم که ترسی از باخت نداشته باشد و به جوانان میدان دهد و پای نتایج بایستد یا کار فراتر از این است؟
متأسفانه خیلیها نقد میکنند و کولاکوویچ را مقصر بازی ندادن به بازیکنان جوان میدانند، اما من معتقدم موضوع به سرمربی تیم ملی ارتباطی ندارد و این به تفکری برمیگردد که بر سیستم تصمیمگیری حاکم است. لوزانو، کواچ و حتی ولاسکوی بزرگ هم این کار را نکردند و کمتر بازیکنی را از تیم جوانان به تیم بزرگسالان راه دادند. باید در سیاستگذاریهای کلان به مربی گفته شود که ما میخواهیم در بعضی از رویدادها، بازیکنان جوانتر حضور داشته باشند و بازیکنان بزرگ برای رقابتهای سنگینتر و مهمتر آماده نگه داشته شوند. در صورتی که این اتفاق بیفتد هم پشتوانهسازی صورت میگیرد، هم روند پیشرفت سرعت بیشتری میگیرد.
به قهرمانی تاریخیتان برگردیم و بازتاب زیادی که داشت و مهمترین آن پیام قدردانی مقام معظم رهبری بود.
وقتی بالاترین مقام کشور از بچهها قدردانی میکند، این برای تیم خیلی باارزش است و نشان میدهد مقام معظم رهبری به عملکرد والیبال توجه میکنند و من به عنوان یکی از اعضای خانواده والیبال از این حسن توجه خوشحالم. ایشان والیبالی هستند و در صحبتی که با آقای داورزنی داشتهاند، توصیه کردهاند که حواستان به والیبال باشد. این برای بچهها بیشتر از هر چیزی ارزشمند بود.
البته مشکلات سیاسی میزبان با کشورمان باعث شد تا مردم موفقیت تاریخی جوانان را نبینند؛ یک ضدحال بزرگ وسط یک موفقیت بزرگ.
بله، مشکلی که ذهن ما را درگیر کرده بود پخش نشدن بازیها در تلویزیون بود که البته ارتباطی به صداوسیما نداشت. تا پیش از نیمهنهایی در پنج بازی اولمان، دوربینها را زمان بازیهای ایران خاموش میکردند. بازی ما مقابل بحرین را که کشورشان بود، مجبور بودند پخش کنند و بازی نیمهنهایی و فینال را هم دستور فدراسیون جهانی والیبال بود که پخش شود ولی به خاطر مشکلات سیاسی حق پخش تلویزیونی را به کشورمان ندادند.