سعید احمدیان/ روزنامه جوان- کمتر ورزشکاری پیدا میشود که از وحدت و همافزایی مدیران در ورزش کشورمان استقبال نکند، به خصوص که یکی از شاخصههای پیشرفت چه در جهت توسعه زیرساختی و چه موفقیت در ورزش قهرمانی، پرهیز از تفرقه و اختلافات است. در دو دهه اخیر هم ورزش ایران از نداشتن تفاهم و هماهنگی متولیان ورزش کم ضربه نخورده است. اختلافاتی که در نهایت دود آن به چشم ورزشکاران و قهرمانان رفته است. در چنین شرایطی هماهنگی وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک که از سال گذشته با انتخاب رضا صالحیامیری به عنوان رئیس کمیته شکل گرفت، یکی از فاکتورهایی است که میتواند نقش پررنگی در موفقیتهای ورزش و استفاده از تمام ظرفیتها و پتانسیلهای پیشرویمان داشته باشد.
صحبتهای دیروز وزیر ورزش و رئیس کمیته ملی المپیک را هم در این راستا میتوان تعبیر کرد. صحبتهایی که نشان داد دو نهاد متولی اصلی ورزش برخلاف گذشته با یک هماهنگی کامل پیش میروند. چنین رویکردی در حالی است که پیش از این کمتر پیش میآمد که نمایندگان وزارت و کمیته اینطور هماهنگ باشند و اختلافنظرهایی که بیشتر برگرفته از تفاوت خط و مشی سیاسی بود، سبب میشد که بیشتر تمرکز مدیران صرف پرداختن به حاشیهها به جای رسیدگی به وضعیت ورزشکاران شود. ورزش ایران با توجه به چنین تجربه تلخی در یک سال اخیر حداقل در روابط کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش تنشی را تجربه نکرده و این قابل توجه است.
البته بخشی از صحبتهای وزیر ورزش که عنوان میکند تفرقهافکنان باید ساکشان را جمع کنند و بروند و جو ورزش فضای همدلی و همافزایی است، قابل نقد است. صحبتهایی که در ظاهر صورت خوشی دارد، اما وقتی با عملکرد وزارت ورزش در برابر منتقدان مقایسه میشود، چندان وجهه خوبی ندارد. با فاکتور گرفتن هماهنگی وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک که به طور قطع توانسته برای ورزش آوردههای زیادی داشته باشد، رویکرد وزیر ورزش در مواجهه با برخی فدراسیونها به خوبی بیانگر این است که همه چیز در روابط فدراسیونها و وزارت ورزش تنها تا زمانی خوب است که مدیری اختلافنظری با سلطانیفر نداشته باشد و با توجه به عملکرد وی میتوان اینطور صحبت وزیر ورزش را معنا کرد که در سیستم مدیریتی سلطانیفر، نظر، نظر وزارت ورزش است و اگر مدیری اختلاف دارد باید برود!
رویکرد وزارت ورزش در سالهای اخیر در مواجهه با اختلافنظرهایی که با برخی فدراسیونها به وجود آمده است، نشان میدهد که وزارت ورزش نقش زیادی در رفتار تفرقهافکنانه داشته است و مدیران منتقد با وجود کارنامه موفق تنها به دلیل اینکه با وزارت ورزش از نظر دیدگاه در مسیر مدیریتی که طی میکردهاند اختلافنظر داشتهاند، حذف شدهاند. نمونه بارز این مسئله را میتوان در ماجرای استعفای رسول خادم به عینه دید. جایی که رئیس سابق فدراسیون کشتی سال گذشته با توجه به اختلافنظرهایش با وزیر ورزش مجبور به کنارهگیری از ریاست فدراسیون شد تا این ورزش از اختلافات وی با وزیر ورزش ضربه نخورد.
ماجرای رفتن خادم از فدراسیون کشتی به خوبی نشان داد که صحبت وزیر ورزش که میگوید باید تفرقهافکنان از ورزش بروند در میدان عمل اینطور معنا میشود که هر مدیری با من اختلافنظر دارد باید استعفایش را بنویسد و برود!
این در شرایطی است که اختلافنظر در هر مجموعهای وجود دارد و یکی از فاکتورهایی است که در صورتی که به تنش منجر نشود، میتواند در پیشرفت یک مجموعه مؤثر باشد. با این حال به نظر میرسد در مجموعه وزارت ورزش، هماهنگی و همافزایی تنها در صورتی میسر است که نظر مدیران با عقیده وزارت همخوانی داشته باشد، در غیر این صورت اختلافنظرهایی که با مشورت میتواند به میانبرهایی برای پیشرفت ختم شود، به تفرقه تعبیر و مدیر مربوط هم کنار گذاشته میشود.