سعيد احمديان/ روزنامه جوان- ورزش ایران گرفتاریهای فراوانی دارد که هر چند وقت یکبار یکی از این مشکلات خودنمایی میکند، مانند حواشی انتخابات کمیسیون ورزشکاران کمیته ملی المپیک که همچنان ادامه دارد، انتخاباتی که به رویارویی تلخ قهرمانان و مدالآوران کشورمان منجر شد و حالا مشخص شده که این اختلافات ریشه در خارج از ورزش داشته است. هادی ساعی که در آن انتخابات توانست رأی اکثریت را به دست آورد و رئیس شود در مصاحبهای که دیروز با رادیو داشت از دخالت سیاسیون در ورزش پرده برداشته و عنوان کرده است که «تمام اختلافات از بیرون به کمیسیون تزریق میشد؛ جلسات لغو میشد و اجازه نمیدادند اعضا در آن شرکت کنند. ورزشکاران با هم مشکلی ندارند، بلکه این سیاسیون هستند که ورزشکاران را مقابل هم قرار میدهند.»
افشاگری هادی ساعی که پرافتخارترین ورزشکار ایران در المپیک است و امروز هم به عنوان رئیس کمیسیون ورزشکاران فعالیت میکند، پرده از معضلی برداشته که سالهاست ورزش کشورمان با آن روبهرو است و هرچه جلوتر میرویم، چنین مشکلاتی پررنگتر میشود و به حواشی تأسفانگیزی در ورزش ایران دامن میزند. تازهترین نمونه آن همان انتخابات کمیسیون ورزشکاران بود، ورزشکارانی که قرار بود مدافع منافع ورزش باشند برای یک انتخابات از خجالت هم درآمدند. به گفته ساعی این اختلافات ریشه در دوبهمزنی سیاستمدارانی دارد که وارد ورزش شدهاند و برای رسیدن به منافعشان، مسیر انتخابات یک کمیسیون را طوری جلو بردهاند که روی قهرمان برابر قهرمان باز شود و مدالآوران و چهرههای مشهوری که قرار است در یک جبهه برای گرفتن حق ورزشکاران تلاش کنند در دو جبهه مقابل هم قرار میگیرند.
نمونه چنین حواشی که بر سر کمیسیون ورزشکاران آمده در ورزش بارها تکرار شده است و کم مدیرانی نبودهاند که وارد ورزش شدهاند و شروع به یارگیری در بین چهرههای معروف و قهرمان کردهاند تا بتوانند کارشان را جلو ببرند. در رشته پرطرفداری مانند فوتبال شاهد بودهایم که دخالتهای بیجای برخی سیاسیون و مدیرانی که یک شبه از یک فضای کار کاملاً متفاوت وارد ورزش شدهاند چه آسیبها و زخمهایی به ورزش کشورمان زده و در مواقعی فوتبال و حتی کل ورزش را هم تا پای تعلیق برده است.
هنوز که هنوز است، اتفاق تلخی که تابستان ۹۳ در پرسپولیس افتاد از یاد نرفته است، اتفاقی که حرمت اسطورههای فوتبال را شکست. آن روزی که مدیر تازهکار پرسپولیس که به واسطه خویشاوندی با یکی از معاونان وزارت ورزش پایش به فوتبال باز شده بود، در حالی که علی دایی هنوز سرمربی پرسپولیس بود، دست حمید درخشان را گرفت و به محل تمرین برد تا در یک روز پرسپولیس دو سرمربی داشته باشد و حرمت اسطورهای مانند دایی زیر پا گذاشته شود. میتوان از مدیران غیرورزشی هم گفت که با توجه به عدم شناخت و ناکارآمدیشان چه سوءمدیریتهایی که از خودشان بجا نگذاشتند و بدون اینکه بازخواست شوند، رفتند. مانند مدیری که از حوزه نامربوط وارد ورزش شد و قراردادهای میلیاردی را بدون هیچگونه ضابطهای در فوتبال باب کرد تا فوتبالیستی که تا قبل از آن با چندصد میلیون زیر قراردادش را امضا میکرد، امروز دیگر به کمتر از چند میلیارد رضایت ندهد. قراردادی که مدیر مربوط با توجه به پرداخت پول آن از بیتالمال، دغدغهای برای کم و زیاد کردنش نداشت، چون قرار نبود به جایی پاسخگو باشد.
با توجه به چنین لطماتی که ورزش از حضور مدیران غیرورزشی یا چهرههای سیاسی خورده، بهتر است مدیرانی که برای سروسامان دادن به اوضاع وارد فضای ورزش میشوند از همان ابتدای ورودشان مشی متفاوت نسبت به زمان حضورشان در پستهای سیاسی و غیرورزشی به کار بگیرند، به خصوص که ورزش کشور آنقدر کمبود و مشکل دارد که وارد کردن بازیهای سیاسی به آن وضعیت را دشوارتر کند.
بدون شک در این صورت باید از حضور مدیرانی که با توجه به ارتباط سیاسیشان میتوانند گرههای زیادی از مشکلات ورزش را حل کنند، استقبال کرد و به این مدیران برای حضور در پستهای مدیریتی ورزش کشور میدان بیشتری دارد. مدیرانی که ورزشکاران را گوشت قربانی بازیهای سیاسیشان نکنند و هر وقت احساس خطر کردند آنها را بازیچه مطامع سیاسی خود نکنند.