سعيد احمديان/ روزنامه جوان- در حالی لیگ قهرمانان آسیا از امروز در دوحه به صورت متمرکز پیگیری میشود و استقلال، پرسپولیس، سپاهان و شهر خودرو به عنوان چهار نماینده کشورمان به مصاف حریفانشان میروند که از آخرین قهرمانی یک باشگاه ایرانی در آسیا ۲۸ سال میگذرد و سه دهه است که تیمهای کشورمان نتوانستهاند جام این رقابتها را به کشورمان بیاورند.قهرمانی پاس در سال ۱۳۷۱، آخرین باری است که یک باشگاه ایرانی توانسته است بر بام آسیا قرار بگیرد و پس از آن با وجود اینکه در دو دهه اخیر تیمهای ذوب آهن، سپاهان و پرسپولیس به فینال صعود کردند، اما در کسب قهرمانی ناکام بودند. در گفتگو با علیرضا حکیمزاده هافبک تیم پاس به عنوان آخرین کاپیتانی که جام قهرمانی را برای کشورمان بالای سر برده است، درباره قهرمانی تاریخی پاس و چرایی حسرت ۲۸ ساله باشگاههای ایرانی در آسیا صحبت کردهایم.
آقای حکیمزاده! هر بار که صحبت از لیگ قهرمانان آسیا به میان میآید، همه از پاس میگویند؛ تیمی که شما کاپیتان آن بودید و قهرمان آسیا شد. با وجود سابقه و تجربه زیادتان سالهاست خبری از شما در فوتبال کشورمان نداریم، گویا دور فوتبال را خط کشیدهاید.
۲۰ سال اصلاً فوتبال نمیبینم، البته جمع پیشکسوتان فوتبال را حفظ کردهایم و الان هم که با شما صحبت میکنم در خدمت دو پیشکسوت باشگاه پاس آقای کورش لرستانی و آقای جلال بشرزاد هستم. دیدم فوتبالی که در این سالها داریم جز اعصاب خردی برای من چیزی ندارد، به همین خاطر کنار نشستهام. هر چند برای من که همه چیزم فوتبال است، سخت است، اما واقعا اینطوری اعصابم آرامتر است.
به ۲۸ سال پیش برگردیم، به دی و بهمن ۱۳۷۱، سالی که باشگاه پاس به عنوان آخرین تیم ایرانی قهرمان باشگاههای آسیا شد. قبل از شروع مسابقات، فکر میکردید قهرمان شوید؟
در اولین بازیمان در مرحله مقدماتی جام باشگاههای آسیا با العربی قطر مسابقه داشتیم و بازی رفت را ۳ بر ۲ مقابل این کشور واگذار کردیم و حتی آقای فیروز کریمی به ما گفت کاری کنیم که تیم العربی به ایران نیاید و در این صورت همان مرحله اول حذف میشدیم. در صحبتی که با آقای کریمی داشتم گفتم ما در تهران با یک گل هم برنده شویم، میتوانیم به مرحله بعد صعود کنیم. آقای کریمی، اما معتقد بود العربی تیم قدری است و سه بازیکن برزیلی و چند ملیپوش قطر را دارد و کارمان سخت است. در تهران ما العربی را با دو گل شکست دادیم، یکی از گلها را من زدم و اکبر یوسفی گل دیگر را زد. با این شرایط تیم پاس به مرحله نهایی صعود کرد و با توجه به وضعیتی که در مرحله مقدماتی داشتیم به تنها چیزی که فکر نمیکردیم قهرمانی بود و کسی هم فکر نمیکرد تیم پاس قهرمان شود. تنها چیزی که ما در تیممان داشتیم، همدلی بود و رمز موفقیتمان بود و در داخل زمین بازیکنان به خوبی در جریان حمله و دفاع از همدیگر حمایت میکردند.
در مرحله نهایی هم به الوصل یک بر صفر باختید و در یک باز دور از انتظار مقابل هالب پاکستان یک - یک مساوی کردید، اما با توجه به شکست ۱۰ بر صفر تیم پاکستانی به نماینده امارات، به عنوان تیم دوم به نیمه نهایی صعود کردید. روند پاس، اما در ادامه صعودی بود و تیم بازی به بازی بهتر شد و بهتر نتیجه گرفت. شکست دو نماینده ژاپن و عربستان در نیمه نهایی و فینال کار بزرگی بود. درباره آن مسابقات صحبت میکنید؟
تیم پاکستان آنقدر ضعیف بود که آقای کریمی به بعضی از بازیکنان اصلی استراحت داد، اما هر چه در این بازی تلاش کردیم، توپهای ما وارد دروازه نشد و در نهایت بازی یک - یک مساوی شد. بازی با یومیوری ژاپن را ۲ بر یک بردیم، گل اول را من زدم و گل دوم را در وقتهای اضافه علیاصغر مدیرروستا زد و در بازی فینال با پاس گل من و گلی که آقای گروسی وارد دروازه الشباب کرد، توانستیم قهرمان شویم. هم ژاپنیها و هم عربستانیها سرمایهگذاری زیادی انجام داده بودند، اما تیم پاس با کمترین هزینه وارد مسابقات جام باشگاهها شد و از نظر مالی اصلاً توان مقابله با حریفان قدرتمند را نداشتیم. با این حال با همتی که بچهها داشتند توانستیم به هدفمان برسیم.
جالبترین خاطرهای که از بازیهای منامه در خاطرتان مانده است، چیست؟
روز مسابقه نیمه نهایی با یومیوری، تولد من بود که با توجه به صعودمان به فینال یک شب خاطره انگیز برایم شد. در جشن تولد کوچکی که بعد از بازی گرفتیم، هم قسم شدیم که این شادی را خراب نکنیم و در بازی فینال هم الشباب را شکست دهیم و قهرمان شویم.
به طور قطع از نقش فیروز کریمی در این قهرمانی نمیتوان گذشت، مربی جوانی که با پاس نامش سر زبانها افتاد. یک مربی روانشناس که از نظر روانی روی شاگردانش زیاد کار میکند.
قطعاً، علاوه بر آقای مناجاتی، یکی از مربیانی که بعد از انقلاب تأثیر زیادی در تحول فوتبال ایران داشت، فیروز کریمی بود. آقای کریمی در قهرمانی پاس خیلی تأثیرگذار بود، برای بالا بردن دانش مربیگری و آشنایی با فوتبال روز دنیا همواره مطالعه زیادی میکردند و شبانهروز در خدمت تیم بودند و حتی خانوادهشان را هم برای مدتی نمیدیدند. آقای کریمی در رشته روانشناسی تحصیل کرده بود و برای لحظه به لحظه بازی برنامه داشت. به ما میگفت همزمان که شما دارید فوتبال بازی میکنید، فکر کنید که وزیر خارجه کشورمان با وزیر امورخارجه عربستان یا ژاپن مذاکره میکند. به ما تأکید میکرد شما در جریان بازی باید کاری کنید که اگر وزرای خارجه کُری میخوانند آقای ولایتی سربلند باشد. اینقدر آقای کریمی از طریق روانشناسی روی ما کارکرد و برای ما مثالهایی مانند مذاکره وزیران امورخارجه زد که ما با بالاترین روحیه در مسابقه حاضر بودیم. به عنوان مثال اگر هافبک روبهروی من برزیلی بود، من فکر میکردم سطح این بازیکن از باشگاههای تهران هم پایینتر است و خودم را بالاتر از او میدانستم. با توجه به کارهای روحی و روانی که روی بازیکنان صورت گرفته بود اصلاً استرس نداشتیم و اینکه مربی تیم روبهرویمان کارلوس آلبرتوی معروف است، باعث نمیشد استرس بگیریم و خودمان را ببازیم.
در حالی قهرمان شدید که آن روزها مبلغ قراردادها ناچیز بود و خبری از رقمهای میلیاردی مانند امروز نبود. درباره قراردادها و مبلغی که میگرفتید، برایمان بیشتر توضیح میدهید؟
قراردادها خیلی ناچیز و در حد بسیار پایینی بود که نمیشود گفت. طوری که اصلاً یادم نیست پولی میگرفتیم یا نه، تنها آورده من از فوتبال خرید یک زمین کوچک در کرج با پولی بود که آقای طباطبایی سرپرست باشگاه پاس به من داد. قراردادهای ما اصلاً قابل قیاس با تیمهای قطری، ژاپنی و عربستانی نبود، اما توانستیم با کمترین مبلغ قرارداد به بزرگترین افتخار باشگاهی در آسیا برسیم. واقعیت این بود که بر خلاف این روزها که پول اولویت فوتبالیستها شده است، آن روزها بازیکنی برای پول بازی نمیکرد و به خاطر عشقی بود که به فوتبال داشتیم و این باعث شد که بتوانیم موفقتر باشیم.
از قهرمانی پاس تا امروز که نزدیک به ۲۸ سال میگذرد هیچ باشگاه ایرانی نتوانسته است در آسیا قهرمان شود و این حسرت ادامه دارد. چرا در سه دهه اخیر هیچ باشگاه کشورمان نتوانسته است موفقیت پاس را تکرار کند؟
یکی از دلایلی که سبب شده است نزدیک به این همه سال حسرت قهرمانی آسیا را داشته باشیم، نبود همدلی در باشگاههاست. هر بازیکنی به فکر خودش و مبلغ قراردادی است که امضا میکند. در طول فصل هم فکر و ذکر بازیکنان اصلاً تیم نیست و به خودشان فکر میکنند. به دنبال مطرح کردن خود هستند و نیم فصل به دنبال عوض کردن تیم و برنامهریزی برای آیندهشان هستند و موفقیت تیم دغدغه بازیکنان نیست، این در حالی است که زمان ما فکر و ذکر بازیکنان موفق شدن تیم بود. زمان ما اگر حتی احتمال شکستگی پایمان برای جلوگیری از گل نشدن یک توپ وجود داشت، پایمان را جلوی توپ میگذاشتیم، اما فوتبالیستهای الان پایشان را میدزدند تا مصدوم نشوند و قرارداد میلیاردی فصل آیندهشان را از دست ندهند.
در سه دهه گذشته در زیرساختها و باشگاهداری حرفهای هم نتوانستهایم موفق عمل کنیم و فاصله زیادی در این زمینه با سایر کشورهای آسیایی داریم.
همین طور است، زمان ما دغدغه زمین تمرین و امکانات تمرینی نداشتیم، زمین پاس اکباتان زیر کشت میرفت، میرفتیم در زمین نازیآباد پاس تمرین میکردیم و کمبودی در این زمینه نداشتیم و برنامه تمرینیمان از چند هفته قبل مشخص بود که کجا تمرین میکنیم. امروز، اما تیمهایی هستند که همان روز تمرین هم نمیدانند کجا باید تمرین کنند و در بحث امکانات با مشکل روبهرو هستند.
فراهم کردن چنین شرایطی به نقش مدیریت باشگاهها برمیگردد، مدیرانی که نقش زیادی در موفقیت و ناکامی باشگاهها دارند و متأسفانه در چند دهه اخیر ضعفهای فراوانی در این رابطه شاهد بودهایم. با توجه به اهمیت فاکتور مدیریت، از نقش مدیران باشگاه پاس در آخرین قهرمانی یک تیم ایرانی در آسیا صحبت میکنید؟
بعد از انقلاب مدیرانی مانند سرهنگ گلزار یا آقای طباطبایی، تیمسار عقبایی، فکر و ذکرشان حمایت از تیم و بازیکنان بود. مدیرانی که بعدها آمدند تنها به منافع خودشان فکر میکردند و تیم پاس که زمین اختصاصی، سالن بدنسازی، استخر و... داشت، پس از اینکه به همدان منتقل شد، در این استان هیچ امکاناتی در اختیارش قرار نگرفت تا تیمی که امکانات اولیه یک باشگاه را داشت، از داشتن آنها پس از انتقال از تهران محروم شود. همین تصمیمات مدیریتی سبب شد باشگاه پاس که آخرین قهرمانی یک تیم ایرانی را در آسیا دارد، در کمتر از یک دهه نابود شود.
۲۸ سال است که در حسرت قهرمانی آسیا هستیم، چکار باید کنیم که دوباره بتوانیم در لیگ قهرمانان مدعی قهرمانی باشیم؟
مهمترین معضلی که فوتبال کشورمان با آن روبهروست، عدم ثبات مدیریتی، مربیگری و بازیکن در باشگاههاست، در گذشته استقلال را با مرحوم پورحیدری، پرسپولیس را با علی پروین و پاس را با آقای مناجاتی میشناختند، اما الان میبینیم که یک تیم در طول یک فصل چهار مربی عوض میکند. مربی جدید تا بیاید بازیکنان را بشناسد و برنامهریزی کند، جایش را مربی دیگری میگیرد.