سعید احمدیان/ روزنامه جوان- وضعیت مدیریتی استقلال و پرسپولیس را تماشا کنید، کم یا زیاد آینهای از آنچه است که در مراکز تصمیمگیری فوتبال میگذرد، یک شرایط بههمریخته و پرتنش و البته تصمیمهایی پرهزینه و غیرکارشناسی که خروجی مدیریت مدیرانی است که اشتباهی روی صندلی نشستهاند که جای آنها نیست. فوتبال ایران کم از این مدیران ندارد، شمار زیادی از باشگاهها را میتوان نام برد که گرفتار چنین وضعیتی هستند و حضور یک مدیر اشتباهی که حتی سررشتهای از مدیریت هم ندارد، سبب شده فوتبال به شرایط امروز دچار شود. مانند باشگاههای دولتی مثل استقلال و پرسپولیس که ویترین فوتبال باشگاهی هستند، اما سالهاست از عملکرد مدیرانی ضربه میخورند که ابتدای کارشان با شعارهای بزرگ و دهان پرکن برای هواداران کارشان را شروع میکنند، اما بعد از زمان کوتاهی مشخص میشود که همه آن وعدهها پوچ بوده و نه تنها حضور مدیران جدید مشکلی را حل نکرده، بلکه معضلات باشگاه بیشتر هم شده است.
کارنامه احمد سعادتمند در استقلال و مهدی رسولپناه در پرسپولیس نمونه عینی چنین وضعیتی است. مدیران دو باشگاه دولتی پایتخت که در روزهای اول شروع کارشان کم وعده ندادند، اما امروز که تنها چند ماه از حضور این مدیران در رأس دو باشگاه استقلال و پرسپولیس میگذرد، کوچک بودن این مدیران برای این دو باشگاه بزرگ بیشتر از قبل مشخص شده است. شرایط استقلال و پرسپولیس دستکمی از هم ندارد و آنقدر حاشیه و جنجال اطرف این دو تیم وجود دارد که برای مردودی مدیرانی مانند سعادتمند و رسولپناه کافی است. دو مدیری که اولی حکم مدیرعاملی دارد و دومی هم به عنوان سرپرست، باشگاه را میچرخاند.
وضعیت استقلال را ببینید، تنها از یک مدیر ضعیف برمیآمد که در آستانه فینال جام حذفی پرونده بازگشت غیرممکن استراماچونی را به ایران باز کند تا هم جام از آبیها گرفته شود و هم تیمشان امروز بیسرمربی بماند. رسولپناه هم دستکمی از سعادتمند ندارد و ماجرای عدم پرداخت بدهی برانکو که سبب شده پرسپولیس در آستانه محرومیت باشد یک نمونه از سوءمدیریتهایی است که باعث شده قرمزها با وضعیت پرچالشی روبهرو باشند.
با توجه به چنین سوءمدیریتها و چالشهایی که ریشه مدیریتی دارد صحبت از تغییرات است، بهخصوص که وقتی ناکارآمدی در یک باشگاه کارد به استخوان میرساند، مقام بالادستی بهترین راه را در حذف صورت مسئله میبیند و بدون اینکه وکاوای شود که ریشه چنین وضعیتی کجاست، مدیران ضعیف یا برکنار میشوند یا هم اگر خیلی مقام بالادستی هوایشان را داشته باشد، استعفا میکنند و صندلیشان را به مدیر تازهای میدهند. این در شرایطی است که علاوه بر سوءمدیریت، نداشتن ثبات یکی از چالشهای بزرگی است که باشگاههای دولتی مانند استقلال و پرسپولیس با آن مواجه هستند و پیش آمده که یکی از این تیمها در طول یکسال چندین بار مدیرعامل عوض کرده، مانند آبیها که سال گذشته در کمتر از شش ماه سه مدیرعامل به خودشان دیدند.
وقتی در انتخاب مدیران باشگاههای دولتی، اولویتها بر اساس رانت و روابط خارج از مجموعه ورزش تعریف شود، مدیرانی مانند سعادتمند و رسولپناه پایشان به ورزش باز میشود که با ناکارآمدیشان هزینههای زیادی را روی دوش باشگاه و بیتالمال میگذارند. البته استقلال و پرسپولیس مدیران زیادی مانند رسولپناه و سعادتمند به خودشان دیدهاند، معضلی که با توجه به رویه رانتمحور وزارت ورزش در انتخاب مدیران دو تیم ادامه خواهد داشت و امید زیادی وجود ندارد که این چرخه تکراری متوقف شود.
این در شرایطی است که برای جلوگیری از معضلات مدیریتی که استقلال و پرسپولیس به عنوان دو باشگاه دولتی با آن روبهرو هستند، اولویتها و فاکتورهای وزارت ورزش برای انتخاب مدیران دو تیم باید دچار یک تغییر اساسی شود، نمیشود یک مدیر مانند سعادتمند یا رسولپناه را به عنوان کارمند وزارت ورزش یا یک دندانپزشک بر اساس روابطی که وجود دارد، روی صندلی مدیریت استقلال نشاند و از آنها انتظار داشت در فضایی که هیچ سررشتهای از آن ندارند، بتوانند موفق شوند. چنین انتخابهای پرهزینهای تنها به حیف و میل بیشتر بیتالمال میانجامد و جایی باید جلوی آن گرفته شود و در این زمینه شایستهسالاری و ضوابط باید جایگزین منافع شخصی و روابط در انتخابهای وزارت ورزش برای دو باشگاه دولتی استقلال و پرسپولیس شود. در پیش گرفتن چنین روندی علاوه بر حضور مدیران شایسته میتواند از تغییرات زیاد نیز جلوگیری کند تا با توجه به ثبات مدیریتی برنامههای باشگاه دچار مشکل نشود و از ریخت و پاشهای بیتالمال نیز جلوگیری شود.