سعید احمدیان/ روزنامه جوان- صحبتهای عصر سهشنبه عبدالحمید احمدی، معاون فرهنگی و ورزش همگانی وزارت ورزش وارونهنمایی از وضعیت فرهنگی ورزش کشور بود. او مدعی است همه «فعالیتهای فرهنگی در وزارت ورزش، کمیته ملی المپیک، فدراسیونها و باشگاهها به خوبی پیش میرود و از همه مهمتر هماهنگی بسیار خوب و مؤثری در بین این مجموعهها وجود دارد که واقعاً چنین همدلی را بیش از این در عرصه ورزش کشور شاهد نبودهایم»، البته از این دست اغراقها در ورزش کم نداشتهایم؛ اینکه یک مسئول بیاید بدون دادن آمار و ریز جزئیات عملکردی را که داشته به صورت کلی بیان کند و یک تصویر اشتباهی ارائه دهد را از بسیاری از مدیرانی که در ورزش مسئولیت گرفتهاند، شاهد بودهایم.
در حالی معاون فرهنگی وزیر ورزش از حال خوب فرهنگی ورزش و البته همکاری فوقالعاده مجموعهها خبر میدهد که ورزش کشور در سالهای اخیر پرتنشترین و پرحاشیهترین روزهایش را تجربه کرده است، از سطح باشگاهها و فدراسیونها گرفته تا وزارت ورزش پر بوده از بیاخلاقیها و سوءتدبیرهایی که به حیثیت و اعتبار ورزش کشور ضربه زده است. اهمیت فرهنگ برای وزارت ورزش همین بس که دوره فعلی وزارت ورزش، معاونت مهمی به نام فرهنگی در معاونت دیگری به نام ورزش همگانی که خود حیطه فعالیت گستردهای میطلبد، ادغام میشود تا مشخص شود که اهمیت دادن به موضوع فرهنگ و اخلاق در ورزش چیزی جز شعاری توخالی نیست.
در شرایطی معاون وزیر ورزش صحبت از به خوبی پیش رفتن فعالیتهای فرهنگی در بخشهای مختلف ورزش میکند که تنها با نگاهی اجمالی و کوتاه به برنامهها و راهبردهایی که در حوزه ورزش دیده میشود، مشخص خواهد شد که فرهنگ کمترین بهره و سهم را دارد. این در شرایطی است که فرهنگسازی و ترویج اخلاق و آموزشهای اجتماعی به قهرمانان از مهمترین انتظاراتی است که در کنار توجه به ورزش قهرمانی و حرفهای از متولیان ورزش میرود، به خصوص که با توجه پیشینه کهن پهلوانی و جوانمردی در ورزش ایران به جرئت میتوان گفت که اخلاق در ورزش کشورمان همواره جایگاه بالاتری نسبت به مدالهای رنگارنگ داشته است.
با وجود چنین اهمیتی، اما برنامههای فرهنگی در ورزش کشور در برنامههای سطحی خلاصه شده است. برنامههایی که کمتر تأثیرگذاری در بهبود فضای اخلاقی و گسترش مرام پهلوانی در ورزش دارد. برگزاری مراسمها و گرامیداشتها با سخنرانیهای شعاری تکراری، نصب بنر و انداختن چفیه و دادن آمارهای کلی و غلوآمیز از اجرایی شدن برنامههایی که تأثیر چندانی در فرهنگسازی در ورزش نداشته، گوشهای از بیتفاوتی قابل تأمل سیستم مدیریتی ورزش به فاکتور مهمی به نام فرهنگ در وزارت ورزش و اکثر حوزههای دیگر مرتبط با ورزش است.
خروجی صفر برنامههای اجرایی، گویای این است که اغلب متصدیان و برنامهریزان فرهنگی، سررشتهای از این بخش مهم ندارند و تنها به واسطه ارتباطات به جایگاهی رسیدهاند که نمیتوانند در آن تأثیرگذار باشند. در حالی معاون وزیر ورزش فعالیتهای فرهنگی را خوب ارزیابی میکند که کمتر برنامه کوتاهمدت یا بلندمدتی برای توسعه فرهنگی و اخلاقی جامعه ورزش تبیین و اجرایی شده و همه چیز در نصب بنر و برگزاری گردهماییهای تهی از آموزش خلاصه شده است. به عنوان نمونه کدام پژوهش یا تحقیق درباره ریشهیابی مشکلات فرهنگی ورزش و ارائه راهکار و برنامهریزی برای حل آن در ورزش انجام شده است؟ سیستم مدیریتی ورزش برای حل مشکلاتی مانند خشونت، بیاحترامی، فحاشی و توسعه مرام پهلوانی غیر از حرفهای شعاری و کلی، چه برنامهای داشته و اجرا کرده است؟
با این وضعیت نمیتوان انتظار داشت که ورزش کشور از یک فضای خوب و ایدهآل فرهنگی برخوردار باشد. نمونه آن فوتبال است که تنها در همین یک هفته اخیر رصد اخبار آن به خوبی نشان میدهد که چقدر این ورزش به سمت انحطاط فرهنگی پیش رفته و مسببان این وضعیت از وزارت ورزش گرفته تا فدراسیون فوتبال و باشگاههایی که عنوان فرهنگی دارند تنها نظارهگر این سقوط اخلاقی هستند و حتی خودشان نیز مستقیم و غیرمستقیم بر آتش آن میدمند. البته که بخش مدیریتی ورزش و سایر رشتهها نیز خالی از چنین حواشی غیرورزشی که ریشه در کمکاری در حوزههای فرهنگی دارد، نیست.
در چنین شرایطی ادعای به خوبی پیش رفتن کارهای فرهنگی و تعامل مجموعههای ورزشی در این زمینه، تنها یک ادعای پوچ و توخالی است که تاریخ مصرف آن به همان زمان سخنرانی و دورهمیهایی که کمتر سودی برای رشد فرهنگی ورزش ایران داشته است، محدود میشود و تنها کاربرد آن پر کردن رزومه مدیرانی است که بیتفاوتیشان به مقوله فرهنگ در ادغام معاونت فرهنگی و ورزش همگانی اظهرمنالشمس است.