سعيد احمديان/ روزنامه جوان- نیمفصل اول لیگ برتر فوتبال در شرایطی به پایان رسید که فصل جاری با توجه به غیبت تماشاگران به دلیل شیوع کرونا یکی از متفاوتترین دورهها است، دورهای که در میانه راه کمتر شگفتیسازی را شاهد بوده و مانند فصلهای گذشته چهره تیمهای مدعی مشخص است. در گفتگو با اصغر مازیار کارشناس و مربی فـــوتبال، نـــقاط ضعف و قوت رقابتهای لیگ در نیمفصل اول را بررسی کردهایم.
آقای مازیار، فصل جاری لیگ برتر فوتبال با تمام فراز و نشیبها به نیمفصل رسیده و چهرههای تیمهای مدعی مشخص شده تا شاهد رقابت جذابتری در ادامه لیگ باشیم، میخواهیم در ابتدا بپرسیم ۱۵ هفته گذشته از لیگ را چطور دیدید؟
به صورت کلی وقتی به فصل جاری لیگ برتر و صدر جدول نگاه میکنیم میبینیم که جایگاه اول تا سوم بین سه تیم پرسپولیس، سپاهان و استقلال تقسیم شده است و این نشان میدهد که در فوتبال ایران بهرغم اینکه این تیمها در مواقعی از فصل خوب نتیجه نگرفتهاند ولی به خاطر اسم و رسم و ریشهای که دارند، باز هم بالای جدول متعلق به چنین تیمهایی است. این در شرایطی است که ما در طول نیمفصل اول دیدیم تیمهایی مانند گلگهر، صنعت نفت و تراکتور هم تا صدر بالا آمدند، اما نتوانستند جایگاهی که داشتند را در ادامه حفظ کنند. با توجه به این مقایسه به این نتیجه میرسیم که تیمهای ریشهدار و هواداران بیشتری که نسبت به سایر باشگاهها دارند مجبور شدند که روند مثبتی در لیگ داشته باشند و در نهایت در پایان نیمفصل اول میبینیم که توانستند بالای جدول را به خودشان اختصاص بدهند. این نشان میدهد اگر تیمها میخواهند در رده تیمهای مدعی باشند باید همه جوانب را در نظر بگیرند و نتایج لحظهای، مقطعی و موقت نمیتواند در جایگاه تیمها تأثیرگذار باشد.
میشود اینطور برداشت کرد که شخصیت قهرمانی و مدعی بودن در این تیمها شکل گرفته و حتی اگر از روزهای اوجشان هم فاصله گرفته باشند، اما این شخصیت سبب میشود تا دوباره بتوانند یک روند صعودی را تجربه کنند و چهره یک تیم مدعی را بگیرند؟
قطعاً، این شخصیت قهرمانی در باشگاههای مدعی شکل گرفته، بازیکنان را مجبور میکند که نهایت تلاششان را بکنند و به نتیجه برسند.
اگرچه تیمهای مدعی همان تیمهای همیشگی هستند، اما در سطح مسابقات امسال تا امروز که در نیمه راه هستیم شاهد افت بودهایم و جذابیت دورههای قبلی را کمتر در ۱۵ هفته گذشته شاهد بودهایم.
درست است، وقتی بخواهیم سطح لیگ امسال را بررسی میکنیم میبینیم که تیمها از نظر عملکردی سطح بالایی نداشتند و تعداد مساویها زیاد است و حتی تیمهایی که در جمع مدعیان هستند با وجود بالانشینی در جدول آمار قابل قبولی ندارند. به عنوان مثال تیم سپاهان که مدعی قهرمانی است به عنوان یکی از تیمهایی که بیشترین گل زده را با ۲۵ گل دارد که آمار زیر ۲ گل زده برای هر بازی است، سپاهان همچنین ۱۸ گل دریافت کرده که میانگین دریافت حداقل یک گل در هر بازی است. این نشان میدهد که لیگ دچار یک ضعف عمومی است، اما تیمهایی که توانستند از فرصتها استفاده کنند و حداقل امتیازات را بگیرند و ثباتی که در روند نتیجهگیریشان داشته باشند، توانستهاند که در ردههای بالای جدول لیگ قرار بگیرند.
افت کیفی لیگ برتر نسبت به دورههای گذشته را در چه دلایلی باید جستوجو کرد؟
یکی از عوامل مهم در پایین آمدن سطح لیگ، کیفیت بازیکنان و مربیان است که در لیگ امسال افت کرده است، البته قصد این نیست که زحمات بازیکنان و مربیان زیر سؤال برود، اما در سالهای گذشته حضور مربیان خارجی یک عامل رقابت برای مربیان ایرانی بوده است. در لیگ امسال تعداد زیادی مربی جوان روی نیمکتها نشستهاند، اما عملکردشان با توجه به اینکه تجربه مربیگری زیادی نداشتهاند، در اکثر موارد موفقیتآمیز نبوده است.
البته استثناهایی هم داشتهایم مانند سپاهان که با محرم نویدکیا مربی جوانش و اولین تجربه مربیگریاش در جمع تیمهای مدعی حضور دارد.
در سپاهان اگر چه محرم نویدکیا سرمربی است و تجربه زیادی ندارد، اما توجه داشته باشید که بقیه اعضای کادر فنی تیم، مربیان باتجربهای هستند. آقای مرزبان سالهاست در فوتبال باشگاهی کار کرده و کمک فنی که به آقای نویدکیا میشود، در حد بالایی است. در سایر تیمهایی که مربی جوان دارند، اما اینطور نیست، ماشینسازی تبریز با آقای بیاتلو سرمربی سابقش که جوانترین مربی لیگ بود، در انتهای جدول است، نساجی با وحید فاضلی یکی دیگر از مربیان جوان نتوانست نتایج خوبی بگیرد و در جمع تیمهای پایین است و ذوبآهن با رحمان رضایی و شهرخودرو با مهدی رحمتی جایگاه مناسبی ندارند. جایگاه این تیمها که مربیان جوان داشتهاند، نشان میدهد تیمهایی که مربیانشان تجربه کاریشان در لیگ برتر کم است، اشتباهی که دارد اتفاق میافتد این است که بحث مربیگری با بازیکنان را قاطی میکنیم و همان طور که در ترکیب یک تیم بازیکن جوان اضافه میکنیم، روی نیمکت هم مربی جوان مینشانیم. این در حالی است که در عرصه مربیگری نمیتوان به یکباره کل کادرفنی را جوان کرد و انتظار داشت که نتیجه گرفت.
شاهد هستیم که خیلی از این مربیان جوان بدون طی کردن دورههای مربیگری و بحث دانشافزایی به یکباره روی نیمکت یک تیم لیگ برتری نشستهاند و همین سبب شده تا نتوانند انتظارات را برآورده کنند.
بحث مدرک و دانش یک بعد قضیه برای افزایش تجربه مربیان جوان است و بعد دیگر تجربه و بودن در کنار تیمهاست که به آبدیدهتر شدن کمک میکند، تجربه تحمل شرایط سخت، تجربه گرفتن تصمیمات درست در مواقعی که تیم تحت فشار است و... مواردی است که در روندی که یک مربی جوان میخواهد طی کند دارای اهمیت است و باید به آن توجه شود.
در صحبتهایتان به نقش مربیان خارجی در ایجاد رقابت بین مربیان ایرانی جهت بالا بردن سطح کیفیشان اشاره داشتند و به نظر میرسد که ممنوعیت جذب بازیکن و مربی خارجی نقش مهمی در پایین آمدن افت کیفیت لیگ داشته است.
تأثیرگذار است و علاوه بر مربیان، حضور نداشتن بازیکنان خارجی هم تأثیر کمی نداشت، اگر چه خارجیهای باکیفیتی وارد لیگ ایران نمیشدند و از هر ۱۰ تا بازیکن شاید یک بازیکن میدرخشید، اما حداقل تأثیرگذاری که حضور بازیکنان خارجی داشت این بود که فضای رقابتی را برای بازیکنان داخلی تنگتر میکرد و آنها وادار میشدند که برای قرار گرفتن در ترکیب، تلاش بیشتری از خودشان نشان دهند. با ممنوعیت عقد قرارداد با بازیکنان خارجی میبینیم که بازیکن داخلی دیگر رقیبی برای خودش نمیبیند و از طرفی قیمت بازیکنان هم به طرز وحشتناکی بالا رفته و عملاًَ برخی بازیکنان تصور میکنند که با تلاش کمتر میتوانند پول خوبی به دست بیاورند و به همین خاطر با این نگاه غیرحرفهای کیفیتشان افت میکند و این در نهایت به پایین آمدن سطح رقابتهای لیگ ختم میشود.
میشود اینطور برداشت کرد که بالا رفتن تنش و حاشیهها روی نیمکتها در نیمفصل که زیاد شاهد بودیم، حربهای برای پوشاندن ضعف فنی بوده است؟
وقتی از تجربه صحبت میکنیم باید بگوییم که یک مربی علاوه بر تجربه برای اداره بازی، برای کنترل نیمکت هم باید تجربه داشته باشد. تنشهایی که روی نیمکتها به وجود میآید خروجی عملکرد مدیرانی است که یا با انتخاب یک کادر پرتجربه ریسک نمیکنند یا با انتخاب یک مربی بیتجربه ریسک بالایی را قبول میکنند. این در حالی است که در کادر فنی تیمها در صورتی که به مربیان جوان اعتماد میکنیم، مربیان باتجربهای هم کنارشان بگذاریم. برای این موضوع دو تیم اصفهانی را مثال میزنم که با مربیان جوان لیگ را آغاز کردند.یکیشان یعنی سپاهان موفق بود و دیگری یعنی ذوبآهن ضعیف نتیجه گرفت، سپاهان در حالی نویدکیا را انتخاب کرد که کنار این مربی جوان یک نیروی باتجربه گذاشت، اما این کار را ذوبآهن کمتر انجام داد و کنار مربی جوانش یعنی رحمان رضایی، نیروی باتجربه نگذاشت، البته شاید برخی نتایج با اشتباهات داوری جابهجا شود، اما در مجموع نمیتوان کارنامه یک مربی را به داوریها ارتباط داد.
علاوه بر ضعف فنی، دیگر به چه دلایلی میتوان برای کاهش سطح کیفی لیگ اشاره کرد؟
زیرساختها مانند زمین تمرینی یکی از چالشهای لیگ است که شرایط مناسبی ندارد و چند تیم غیرتهرانی با توجه به اینکه کیفیت زمینهایشان در شهرشان مناسب نیست در تهران تمرین میکنند، حتی برخی استادیومها دارای چمن مصنوعی آن هم از نوع بیکیفیت آن هستند و این برای تیمی در قد و قوارههای لیگ برتر قابل قبول نیست که نتواند یک زمین تمرین مناسب و یک زمین مسابقه خوب داشته باشد. زیرساختهای بیکیفیت روی آسیبدیدگی بازیکنان و روش بازی تیمها مؤثر است و سطح لیگ را هم پایین میآورد و اجازه نمیدهد بازیکنان در زمین بازی تاکتیکهای مدنظر کادرفنی را اجرا کنند.