سعيد احمديان/ روزنامه جوان- لیگ برتر والیبال اواخر اسفند سال گذشته در حالی به پایان رسید که یک قهرمان تازه رو کرد؛ فولاد سیرجان. تیمی که شانه به شانه مدعیان نامدار بالا آمد و توانست در پایان فصل جام را به خانه ببرد و قهرمان سیوچهارمین دوره لقب بگیرد. در گفتگو با محمدرضا تندروان، سرمربی جوان فولاد سیرجان درباره این قهرمانی صحبت کردهایم.
آقای تندروان! با فولاد سیرجان شگفتیساز لیگ والیبال بودید و قهرمانیتان را تبریک میگوییم. میخواهیم به روزهای پیش از شروع فصل برگردیم؛ روزهایی که حتی شایعه شد فولاد میخواهد از لیگ کنار بکشد. چه مسیری طی شد تا ۲۶ اسفند گذشته کارتان را با قهرمانی تمام کنید؟
بحث فصل جاری متفاوت و خاص بود. پیش از شروع فصل وقتی با مسئولان فولاد سیرجان برای جذب بازیکنان و حضور در لیگ صحبت میکردیم، با توجه به اتفاقات فصل پیش تمایلی به تیمداری نداشتند. البته این تمایل نداشتن به دلیل عملکرد فنی تیم در فصل نیمهتمام ۹۸ نبود که به خاطر برخی موارد حاشیهای بود. هرچند با صحبتهایی که در ادامه شد، فولاد سیرجان مصمم شد در فصل ۹۹ شرکت کند. این فاصله خللی به تیممان وارد نکرد و توانستیم بازیکنانی را که در لیست تیم بودند، جذب کنیم و با ترکیبی از بازیکنان جوان و باتجربه که اعتقاد به کار گروهی داشتند، کارمان را شروع کردیم. با توجه به شرایطی که کرونا به وجود آورده بود، یک ماه به صورت آنلاین تمرین کردیم و بعد از آن تمرینات گروهی را شروع کردیم. همه چیز خوب پیش میرفت، اما اینکه باور به قهرمانی داشته باشیم، در تیم هنوز وجود نداشت. به دنبال این بودم که این شخصیت قهرمانی در تیم شکل بگیرد و با توجه به تمرینات آمادگی پیش از فصل، این باور در تیم در حال نهادینه شدن بود. با قهرمانی در تورنمنت پیش از شروع فصل در ارومیه کم کم به این باور رسیدیم که برای قهرمانی میتوانیم بجنگیم. بعد از چهار تا پنج هفته پس از شروع لیگ و وقتی حریفان و نوع بازیشان را آنالیز کردیم، یک اتفاق در وجود من و سایر مربیان تیم فولاد افتاد که امسال، سال سیرجان است و باید حواسمان را جمع کنیم. این مسئله را به بازیکنان هم منتقل کردیم و آنها هم به این باور رسیدند که به قهرمانی فولاد در نیمفصل ختم شد.
قهرمان نیمفصل اول شدید، اما در نیمفصل دوم تیمتان حتی تا رتبه ششم هم نزول کرد و مرحله مقدماتی را با رده چهارم تمام کردید، این نتایج نگرانتان نکرد که رؤیای قهرمانی در حال از دست رفتن است؟
پس از قهرمانی در نیمفصل، استراتژیمان برای ادامه بازیهای مرحله مقدماتی تغییر کرد و تصمیم گرفتیم برای اینکه بتوانیم در مرحله پلیآف با انرژی بیشتری بازی کنیم، به جای ترکیب ثابت نیمفصل اول از همه بازیکنان در ترکیب استفاده کنیم. در ادامه لیگ از بازیکنانی که کمتر فرصت بازی به آنها رسیده بود، استفاده کردیم و نتایج خوبی هم گرفتیم، البته چند نتیجه هم بود که باعث شد تا رده ششم هم سقوط کنیم، اما به رده دوم هم برگشتیم، اما با شکستی که در هفته آخر مرحله گروهی داشتیم، کارمان را با چهارمی در این مرحله تمام کردیم. این رده نگرانم کرد و ما طبق برنامه داشتیم پیش میرفتیم و شاید همه نگران بودند که با این رتبه چطور باید در پلیآف با سایپا بازی کنیم که دو بار در مرحله گروهی مقابلش شکست خوردهایم. این نگرانی را توانستیم با کار کردن از نظر روحی و روانی روی بازیکنان حل کنیم و تیم را برای رسیدن به هدف آماده کنیم. در یک بازی نزدیک سه بر دو و یک بازی برتر سه بر صفر سایپا را بردیم و به نیمهنهایی رسیدیم. در این مرحله باید با سپاهان بازی میکردیم که در دو بازی رفت و برگشت، مرحله مقدماتی شکستشان داده بودیم و این باور ما را برای رسیدن به فینال و قهرمانی بیشتر تقویت کرد و میدانستیم که فاصله زیادی با جام نداریم. در این مرحله هم با دو برد سه بر صفر مقابل سپاهان، فینالیست شدیم.
در حالی به یک قدمی قهرمانی رسیدید که در بازی اول فینال به شهرداری ارومیه نتیجه را واگذار کردید، آن هم پس از سه برد خوب و قاطعانه که در پلیآف و نیمه نهایی داشتید، اما چطور شد که دوباره برگشتید و در نهایت قهرمان شدید؟
وقتی به فینال رسیدیم، کار برای ما دشوار شد. فکر میکنم نتوانستم هم خودم و هم بازیکنان را متقاعد کنم که پیروزی قبلی را فراموش کنیم و خودمان را برای فینال آماده کنیم. وقتی در سه بازی آخر آن هم در مرحله مهمی مانند نیمه نهایی، قاطعانه توانستهاید پیروز شوید، تیم وارد یک رکود میشود، هر کار کردیم نتواستیم این مسئله را حل کنیم تا اینکه شکست در بازی اول فینال باعث شد بتوانیم به شرایط قبل برگردیم. این شکست اگرچه باعث شد نگران شویم و ساعتهای سختی را تجربه کنیم، اما توانستیم از نظر ذهنی یک ریکاوری داشته باشیم و با این تلنگر به شرایط قبل از بازی اول فینال برگردیم. بازی دوم فینال را قاطعانه و سه بر صفر بردیم و به بازی سوم فینال رسیدیم. در این بازی میدانستیم که چه کار میکنیم و یکی از زیباترین فینالها ثبت شد و توانستیم قاطعانه باز هم شهرداری ارومیه را شکست دهیم و قهرمان شویم.
در صحبتهایتان همواره از اعتقادتان به کار گروهی صحبت کردهاید. به نظر میرسد یکی از رازهای بزرگ قهرمانی سیرجان همین یکدست بودن تیم بود؛ تیمی که حتی وقتی بازیکنان اصلیاش مصدوم میشدند، بازیکن جایگزین چیزی از بازیکن اصلی کم نداشت و روند تیم تغییر نمیکرد.
قطعاً، به نظرم این قهرمانی حاصل یک کار گروهی خیلی شیکی بود که در سالهایی که مربیگری کردهام، از کمتر تیمی دیده بودم. در ابتدا تصمیم بر این شد که با توجه به مصائبی که کرونا میتوانست برای تیم ایجاد کند، با یک ترکیب ثابت وارد مسابقات شویم. در ادامه در نیمفصل دوم با بازی دادن به بازیکنان ذخیره، سعی کردیم فاصله بین اصلیها و بازیکنان جایگزین را کمتر کنیم. بازی دادن به ذخیرهها باعث شد تا زمانی که یکی از بازیکنان اصلی مصدوم شد، بازیکن جایگزین به خوبی جای آن را پر کند. مانند بازی اول پلیآف که پاسورمان آقای بهبودی را به دلیل آسیبدیدگی در اختیار نداشتیم و آقای درخشان به عنوان پاسور دوم بازی درخشانی انجام داد و سهم زیادی در پیروزی برابر سایپا داشت. همچنین در همین بازی آقای رضیپور، سرعتیزن اولمان آسیب دید و در بازی نیمهنهایی و فینال آقای جلوه به عنوان بازیکن جایگزین در ترکیب قرار گرفت و خیلی خوب کار کرد. این نوع عملکرد بازیکنان ذخیره ما در غیاب اصلیها نشان داد که فولاد وابسته به کار تیمی و گروهی است و به بازیکن متکی نیست که با مصدومیت یکی از مهرههای اصلی، تیم نتواند جای خالی او را پر کند. حتی بازیکنی که به صورت جایگزین وارد تیم میشد، با توجه به انگیزهای که داشت، در تیم جذب میشد و عملکرد قابل قبولی داشت.
ترکیبی از بازیکنان باتجربهای مانند علیرضا بهبودی و جوانانی مانند صابر کاظمی که فوقالعاده ظاهر شد هم به خوبی کنار هم قرار گرفته بودند تا سیرجان به این موفقیت بزرگ برسد.
زمانی که قطر کار میکردم، میگفتم که عاشق بازیکن باتجربه هستم. البته به نظر من باتجربه بودن ارتباطی به سن ندارد و بازیکنی مانند صابر کاظمی را با توجه به سن کمی که دارد یک بازیکنان باتجربه میدانم، به خاطر اینکه از تمام اتفاقاتی که برایش میافتد، برای فردایش تجربه کسب میکند. برخی بازیکنان هستند، اما باید سالها بگذرد تا چنین مسائلی برایشان جا بیفتد. بازیکنانی مانند محمد صادقی یا صابر کاظمی اینطور نیستند و در عین جوانی، باتجربه نیز هم هستند.
با توجه به تحصیلتان در رشته روانشناسی، این مسئله چقدر به شما کمک کرد تا تیمتان را به قهرمانی برسانید؟ به خصوص که مسائل روحی و روانی سهم زیادی در یک موفقیت میتواند داشته باشد.
قطعاً، موفقیت چه در یک شخص و چه در یک تیم باید ابتدا در ذهن افراد به وجود بیاید و بعد میتوانیم خروجی این ذهنیتسازی را در میدان مسابقه با نتایجی که کسب میشود، ببینیم. ما در تیمی که تا پیش از این قهرمان نشده بود، نیاز داشتیم که شخصیت قهرمانی بسازیم. شما با تیمی میتوانید کار کنید که پنج سال قهرمان شده است و شخصیت قهرمانی دارد و بازیکنی که هم وارد این تیم میشود این شخصیت در او به وجود میآید. تیمی هم که خب قهرمان نشده است باید ظرف ذهنی بازیکن را از نظر روحی و روانی اینقدر بزرگ کنیم که به قهرمانی فکر کنند که این مسئله را توانستیم در فولاد سیرجان به خوبی پیاده کنیم.
به عنوان سؤال پایانی، سیرجان پس از قزوین و آمل، سومین تیم غیر از استان تهران است که در لیگ والیبال قهرمان شده است، راه تداوم این موفقیتها چیست؟
سیرجان نیاز دارد که توجهی ویژه به والیبال شود و این شهر یکی از قطبهای اصلی والیبال شده است. کلاً سه تیم خارج از استان تهران قهرمان شدهاند که یکی سیرجان است. امیدوارم با توجه به این موفقیت مسئولان سیرجانی به خودشان ببالند و نگاه ویژهتری به این تیم داشته باشند.