سعيد احمديان/ روزنامه جوان- هفته گذشته وقتی با حکم محمدرضا داورزنی هدایت تیم ملی والیبال در قهرمانی آسیا که قرار است شهریور امسال برگزار شود به بهروز عطایی سپرده شد، مشخص شد که والیبال میخواهد پس از المپیک وارد یک دوره جدید شود و پس از یک دهه، نیمکت تیم ملی بزرگسالان به یک مربی ایرانی برسد. تصمیمی قابل تقدیر که نشان از توجه و اعتماد والیبال به مربیان داخلی دارد، به خصوص پس از ولاسکو که نقش غیرقابل انکاری در رساندن والیبال ایران از یک تیم درجه دو آسیا به یکی از ۱۰ تیم اول جهان داشت، نه کواچ، نه لوزانو و نه کولاکوویچ تأثیرگذاری مربی آرژانتینی را نداشتند.
اگرچه برخی موفقیتهای مقطعی برای والیبال به دست آمد، اما این روند تداوم نداشت و والیبال ایران که دیگر تبدیل به یکی از تیمهای قابل احترام در جهان شده بود، فراز و نشیب زیادی را تجربه کرد، مسئلهای که سبب شده بود یک مطالبه جدی در والیبال به وجود بیاید که اگر به جای یک مربی مطرح و کارنامهدار قرار است یک مربی درجه دو یا سه خارجی به ایران بیاید، بهتر است نیمکت والیبال به یک مربی ایرانی برسد، به خصوص که در سالهای اخیر مربیان داخلی در ردههای ملی پایه با عناوین تاریخی که در رده جوانان و نوجوانان در مسابقات جهانی به دست آوردهاند، ثابت کردهاند که نسبت به خیلی از مربیان خارجی که پس از ولاسکو روی نیمکت تیم ملی بزرگسالان نشستهاند، سطح فنی بالاتری دارند و باید به آنها نیز اعتماد کرد. مطالبهای که گویا فدراسیون والیبال پس از پایان همکاری کوتاهمدتی که آلکنو با والیبال برای المپیک خواهد داشت به آن رسیده و قرار است پس از پایان کار والیبال در توکیو آن را عملی کند.
انتخاب یک مربی داخلی برای تیم ملی والیبال پس از المپیک را باید به فال نیک گرفت و از آن استقبال کرد. البته که تنها انتخاب مربی ایرانی پایان کار نیست و فدراسیون والیبال باید شرایط را از همه نظر برای کار یک گزینه داخلی روی نیمکت تیم ملی بزرگسالان آماده و مهیا کند. مهمترین نکته، حمایت ویژه از مربی داخلی است. همانطور که فدراسیون در یک دهه گذشته بهرغم انتقادهای فراوانی که به مربیان خارجی که بعد از ولاسکو به ایران آمدند وارد بود، پشت خارجیها ایستاد، درباره حمایت از مربی ایرانی نیز باید همین رویه در پیش گرفته شود و چه بهروز عطایی و چه گزینه دیگری که قرار است پس از یک دهه جای سرمربی خارجی را روی نیمکت تیم ملی بزرگسالان بگیرد، باید از حمایت کامل برخوردار باشد و اینطور تصور نشود که، چون یک مربی داخلی انتخاب شده، سطح توقعات و امکانات مورد نظرش نیز باید پایین بیاید.
این در شرایطی است که ادامه موفقیتهای والیبال و تثبیت جایگاهی که این رشته در بین تیمهای مطرح به دست آورده است به سرمایهگذاری ویژهای نیاز دارد، چراکه تفاوتی نمیکند که یک مربی خارجی بالای سر تیم باشد یا یک مربی ایرانی. علاوه بر این با توجه به رسیدن نیمکت والیبال به یک مربی داخلی بعد از نزدیک به یک دهه و توجه به اینکه این رشته ورزشی پس از پایان المپیک یک تغییر نسل را شاهد خواهد بود و پوست میاندازد، فرصت کافی باید به کادر فنی ایرانی تیم ملی داده شود و با یک یا چند ناکامی پرونده مربیان داخلی بسته نشود، به خصوص با توجه به شرایطی که والیبال پس از المپیک با آن روبهرو است، مربی جدید نیاز به یک پروسه زمانی برای رسیدن به اهدافی که مدنظر فدراسیون است را دارد و این فرصت نباید از مربی داخلی به بهانه یک یا چند ناکامی گرفته شود.
همچنین در یک برنامه بلندمدت باید همانطور که در بخش بازیکنان، فدراسیون با اهمیت دادن به ردههای پایه، کارنامه قابل قبولی در پشتوانهسازی برای تیم ملی بزرگسالان داشته است در رده مربیان نیز باید این امر عملی شود و پروسه تربیت مربیان آینده تیم ملی مورد توجه قرار بگیرد. حضور دستیاران آیندهدار در کادر فنی آینده تیم ملی در کنار سرمربی داخلی و اهمیت ویژه به بحث دانشافزایی و برگزاری دورههای آموزشی که برای آشنایی مربیان جوان با علم روز مربیگری ضروری است از جمله برنامههایی است که باید به موازات سپردن نیمکت والیبال به یک مربی داخلی به سمت اجرایی شدن برود تا هم زنجیره مربیان ایرانی روی نیمکت تیم ملی بزرگسالان قطع نشود و هم موفقیتهای والیبال ادامه داشته باشد.