سعید احمدیان/ روزنامه جوان- مصاحبه با محمدرضا داورزني براي هر خبرنگاري ميتواند يك تجربه خوب و به يادماندني باشد. همصحبتي با رئيس خوشروي فدراسيون واليبال، فدراسيوني كه در چهار سال گذشته بدون شك بهترين فدراسيون ورزشي ايران بوده است و با نتايج خيرهكنندهاي كه بلندقامتان كشورمان در سالهاي اخير گرفتهاند، حالا يكي از تيمهاي مدعي واليبال دنيا هستند. در يكي از روزهاي سرد زمستان در فدراسيون واليبال مقابل رئيس فدراسيون واليبال نشستيم تا راز موفقيت بلند قامتان كشورمان در چهار سال گذشته را از زبان او بشنويم؛ موفقيتي كه حتي با رفتن ولاسكو كه خيليها او را بنيانگذار جهش موشكي واليبال ايران ميدانند هم ادامه يافت و ايران با كواچ در سال 93 در بين چهار تيم برتر ليگ جهاني قرار گرفت و در قهرماني جهان به مقام ششم رسيد، افتخاراتي كه كمتر كسي ميتوانست آنها را چهار سال پيش پيشبيني كند اما حالا به قول سرمربي صربستاني تيم ملي واليبال، ايران ديگر يك سورپرايز براي واليبال دنيا نيست و همه قدرت واليبال كشورمان را باور كردهاند. داورزني در اين گفتوگوي يك ساعته، اين موفقيت را حاصل برنامهريزي براساس يك سيستم ميداند؛ سيستمي كه با جابهجايي مربي يا بازيكن دچار خلل نميشود و روند موفقيتها ادامه پيدا ميكند. صحبتهاي داورزني ميتواند يك كلاس مديريتي براي مديراني باشد كه ميخواهند رشد شگفتانگيز رشتهاي مانند واليبال را در سيستم تحت مديريتشان تجربه كنند.
آقاي داورزني شايد پرسيدن اين سؤال كه چه اتفاقي افتاد كه واليبال ايران در كمتر از چهار سال راه صد ساله رفت كمي تكراري باشد؛ اين بار ميخواهيم سؤالمان را طور ديگري بپرسيم، نقشه راه واليبال براي اين موفقيت چه بود؟
موفقيتها در رشتههاي گروهي و تيمي حاصل يك برنامهريزي بلندمدت است. نميتوانيد با يك برنامه يك ساله، دو ساله به موفقيت بزرگي در دنيا برسيد. طبيعي است به يك يا دو برنامه پنج ساله احتياج داريد تا زيرساختهاي لازم را آماده كنيد و روي آن سرمايهگذاري كنيد و مبتني بر هدفي كه پيش رو داريد خودتان را به اين سطح از واليبال دنيا برسانيد تا تيم نتايج پيشبيني شده را به دست بياورد. نميشود آدم برنامه نداشته باشد، كار نكند و به اميد «انشاءالله» بماند. عدالت خداوند بر اين است كه هر كسي كار كند به نتيجه ميرسد. همه كشورها هم تلاش ميكنند و زحمت ميكشند كه بتوانند به اهدافي كه دارند دست پيدا كنند.
حرفتان كاملاً درست است اما در سيستم مديريتي كشورمان در خيلي از فدراسيونها شاهد اين بودهايم كه با برنامهريزي كوتاه مدتي دنبال اهداف بزرگي بودهاند يا آن قدر سقف آرزوهايشان براي موفقيت كوتاه بوده كه اصلاً سمت برنامهريزي براي موفقيتهاي بيشتر نرفتهاند. در اين وضعيت به يكباره فدراسيوني مانند واليبال سد شكني ميكند. در اين باره ميخواهيم بيشتر بدانيم؟
ميخواهم با مقدمهاي در اين رابطه بيشتر صحبت كنم. در سال 2006 تيم ملي واليبال را در ششمي آسيا تحويل گرفتيم. آن هم قارهاي كه خودش جايگاه پاييني در واليبال دنيا دارد. با اين شرايط شما از ششمي اين قاره ميخواهيد به جايگاهي بين تيمهاي برتر دنيا برسيد. بين 10 تيم اول دنيا قرار بگيريد، جزو چهار تيم اول قرار بگيريد يا روي سكوي المپيك قرار بگيريد. عوامل زيادي تأثيرگذارند. اگر ميخواهيد در پنج سال آينده، 10 سال آينده به جايگاهي در واليبال دنيا برسيد بايد اين زيرساختها را فراهم كنيد، اين جايگاه بايد تعريف شده باشد. بايد اول به 10 سال آينده برويد و ببينيد قهرماني جهان يا المپيك چه چيزهايي نياز دارد و چه ويژگيهايي دارد، شاخصها را دربياوريد، اينكه نياز به چه ظرفيتهايي است. بازيكني كه انتخاب ميكنيد بايد چه ويژگيهايي داشته باشد، چه مسابقاتي بايد شركت كنيد، چه بازيهاي تداركاتي و با چه حريفاني بايد بازي كنيد تا به آن آمادگي برسيد.
و اين جهش و رسيدن از ششمي آسيا به سطح اول دنيا يك مأموريت غيرممكن نبود؟ به هر حال اگر آن زمان اين را مطرح ميكرديد كمتر كسي بود كه حرف شما را جدي بگيرد!
قطعاً يك مسير طولاني و دشوار بود اما با پتانسيلي كه در جوانان كشورمان وجود دارد غير ممكن نبود. البته كار سختي پيش رو داشتيم. ما آن زمان ششم آسيا بوديم و اولين سد ما اين بود كه از آسيا جدا شويم و به سطحي بالاتر از واليبال اين قاره برسيم. ما چه كاري بايد انجام ميداديم؟ مدل برنامهريزيمان را بر اساس اين تنظيم ميكنيم كه ميخواهيم جزو 10 تيم اول دنيا باشيم و در مسابقات جهاني در جمع شش تيم برتر قرار بگيريم. حالا بايد توجه كنيم اين تيمها چه ويژگيهايي دارند؟در رشتههاي ركوردي مانند وزنهبرداري، پرتاب ديسك يا شنا، ميدانيد كه قهرمان المپيك چه زماني را بايد شنا كند. با زماني كه شما ثبت كردهايد ميتوانيد پيشبيني كنيد كه به مدال ميرسيد يا نه. اما در رشتههاي تيمي اوضاع فرق ميكند و شما بايد تيمي كه قهرمان المپيك يا جهان شده است را آناليز كنيد. اين تيم ميانگين قدش چقدر است؟ وضعيت تكنيك و تاكتيك آن چيست؟ دريافت اين تيم چطور است؟ چه چيزي باعث ميشود يك تيم سرويسهاي بالاي 120 كيلومتر داشته باشد؟ دريافتهاي عالي داشته باشد و... به طور كلي تيمي كه قهرمان المپيك است را در پارامترهاي مختلف آناليز ميكنيد و آن وقت متوجه ميشود چه لازم داريد. اين از لحاظ آناليز تيمي است.
و شما در واليبال اين مسير را طي كرديد و قدم بعدي در رسيدن به اين موفقيت چه بود؟
براي رسيدن به هدفي مانند قهرماني المپيك بايد به عقب برگرديد. به مدارس برويد و بازيكنان مورد نيازتان را گلچين كنيد. اين طور نميشود كه بگوييد ميخواهم يك سال ديگر در المپيك 2016 شركت كنم، پس بايد چه بازيكناني را انتخاب كنم؟ اينطور نيست. براي اين كار بايد المپيك 2020 يا 2024 را مد نظر قرار دهيد و حالا به دنبال بازيكناني برويد كه در پنج سال آينده يا هشت سال آينده ميتوانند به مرز پختگي برسند و در المپيك به ميدان بروند. الان چه نوجواني را انتخاب كنم كه توانايي عبور از سد تيمهاي آسيايي را داشته باشد و بتواند بين تيمهاي برتر دنيا عرض اندام كند. در اين صورت به شما يك نسخه داده ميشود. اينكه بازيكني كه انتخاب ميكنيد بايد اين معدل قد را داشته باشد و ساير پارامترهاي مختلف. چه اردوهايي برگزار كنيد و با چه تيمهايي بازي تداركاتي داشته باشيد.
نكتهاي كه به نظر ميرسد در رسيدن واليبال به شرايط امروز تأثيرگذار بود، بازي با تيمهاي مطرح دنيا بود، ما با ولاسكو هم كه صحبت ميكرديم اعتقاد داشت بازيكنانش بايد تنشان به تنه تيمهاي قدرتمند واليبال دنيا بخورد تا ترسشان بريزد.
قطعاً همين طور است. شما نميتوانيد هدفتان رسيدن به سطح تيمهايي مانند ايتاليا و برزيل باشد اما برويد با تيمهايي مانند سريلانكا و نپال و در اين سطح تيمها بازي كنيد. بايد با تيمي بازي كنيد كه در سطح ايتاليا باشد كه محك بخوريد و دستتان بيايد كه در چه مرحلهاي هستيد و فاصلهتان با تيمهاي بزرگ چقدر است. اين هم يك شبه به دست نميآيد. موفقيت ما در عرصه جهاني نيازمند يك برنامه پنج تا 10 ساله است كه ما را از مدرسه به سكوهاي جهاني ببرد و پله پله ما را به هدفي كه داريم برساند. حالا بايد ببينيم چطوري ميتوانيم به اين سطح برسيم. يعني اينكه شما وقتي ميخواهيد در قهرماني جهان و المپيك حضور پيدا كنيد، بايد قبل از اين مسابقات با تيمهاي بزرگ جهان در رقابتهاي رسمي بازي كرده باشيد. نميتوانيد برويد در همان مسابقات قهرماني جهان براي اولين بار با اين حريفان روبهرو شويد. به شما ديكته ميشود كه 40 بازي تداركاتي بايد با تيمهاي مطرح داشته باشيد تا به مرز خودباوري برسيد.
به خودباوري اشاره كرديد اما تجربه چقدر در اين موفقيت تأثيرگذار است؟
تأثير زيادي دارد. شما يك تيم نوجوان داريد و بگوييد ميخواهيد اين تيم را در المپيك روي سكوي ببريد. بايد تيم ملي تشكيل شده باشد از چندين نسل، تجربه يك نسل و نيروي جواني يك نسل ديگر. اگر دقت كنيد تركيب تيم ملي واليبال تركيب چند نسل است؛ از تركيب جوانان 2005 تا جوانان 2011 و يكي دو نفر از كساني كه در 2003 بودهاند. اين پروسه بايد ادامه پيدا كند. نميشود به يكباره جوانگرايي كرد. اين پوستاندازي بايد به مرور باشد. عوامل متعددي در رشد و موفقيت تيم در عرصههاي بينالمللي نقش دارند.
با اين تفاسير در واليبال يك راهبرد كلي بر اساس ويژگيهايي كه ذكر كرديد ما را از ششمي آسيا به چهارمي ليگ جهاني رساند.
بله، محور كليدي ما راهبردي بود كه داشتيم، اينكه ميخواهيم به كجا برسيم و چگونه بايد به جايگاهي كه مدنظرمان است برسيم. همه اين پرسشها را بايد پاسخ دهيم. ميخواهيم قهرمان جهان شويم؟ با چه امكاناتي؟ با چه پشتوانهاي؟ مثلاً شما كه يك كوهنورد آماتور هستيد نميتوانيد ادعا كنيد كه ميخواهيد اورست را فتح كنيد. ميدانيد كه اصلاً 8هزار متر اورست چه فشاري و چه سطحي دارد؟ كسي ميتواند برنامهريزي كند كه ابتدا قلههاي پايينتر 3هزار متر، بعد 6 هزار متر و بعد اورست را فتح كند. در واليبال هم براي اينكه از سطح آسيا عبور كنيم و به سطح تيمهاي برتر دنيا برسيم، خودش يك ظرفيت مجزا ميخواهد. اينجا بحث اين است كه بايد سيستم كار كند نه آدمها، اين سيستم است كه بايد آدمها را به كار بگيرد. يعني تيم را نبايد وابسته به يك بازيكن يا يك مربي كرد كه با تغيير اينها به هم بخورد. بايد اين سيستم طوري باشد كه در بلندمدت به موفقيت برسد، طوري كه رفتن آدم و آمدن مربيان و بازيكنان جديد خللي در آن وارد نكند، به تيم ضربه نخورد و نگراني به وجود نيايد.
به نكتهاي اشاره كرديد كه بعد از رفتن ولاسكو دغدغه خيليها بود، اما با رفتن اين مربي آرژانتيني و آمدن كواچ نه تنها سقوط نكرديم بلكه حتي بهتر هم نتيجه گرفتيم و دنيا بيشتر شگفت زده شد!
همين طور است، وقتي ولاسكو رفت، بگوييم ديگر تمام شد يا فلان بازيكن مصدوم شد يا دعوت نشد و نااميد شويم كه ديگر اين تيم به جايي نميرسد!اين مدل برنامهريزي درستي نيست و ما ميخواهيم برنامهريزي داشته باشيم كه منتج به نتيجه بشود. از تيم جام جهاني 2011 ژاپن تا امروز هفت بازيكنمان عوض شده است، چه اتفاقي افتاده؟ وقتي يك سيستم درست باشد و بر اساس آن پيش برويم اين تغييرات به ما ضربه نميزند. به 2016 كه ميرسيد ميبينيد كه از تيمي كه كارش را شروع كرده كسي نمانده است اما موفقيتها ادامه دارد. اين برميگردد به اينكه سيستم كارش را انجام ميدهد نه آدمها. در اين سيستم هم ظرفيتسازي كردهايم، هم پشتوانهسازي كردهايم و هم عنصر خودباوري را تزريق كردهايم و هم مدل برنامهريزي طوري تنظيم شده كه رو به جلو حركت كنيم و بالا تر برويم و اين بحثي است كه ميتواند در رشتههاي ديگر هم اتفاق بيفتد.
و استعداديابي در اين سيستم حتماً جايگاه ويژهاي دارد؟ اينكه با بازنشستگي برخي ستارههاي تيم، هواداران نبايد نگران باشند.
همين طور است. در طرح استعداديابي سال گذشته بيش از 8 هزار نفر مورد تست قرار گرفتند و از بين آنها تيم نوجوانان انتخاب شده و اين هرساله تكرار ميشود. به معدني ميماند كه هر سال طلاي ناب ميدهد. چند وقت پيش رسانهها نوشتند بازيكنان طلايي تيم ملي واليبال، اشاره كرده بودند كه با بازنشستگي اين بازيكنان دوره اوج واليبال ايران هم تمام ميشود اما من گفتم كه نگران نباشيد، معدن واليبال ايران طلاي نابتر از اين هم ميدهد و ما نگران آينده تيم ملي واليبال نيستيم. اگر اين بچهها طلاي نابي هستند، بچههاي بعدي اگر بيشتر از اينها نباشند، كمتر نخواهند بود. اين هم به خاطر معدن استعدادي است كه در ايران داريم و تنها يك سيستم درست ميخواهيم كه اين بازيكنان را شناسايي كند و براي آينده پرورش بدهد.
يعني با اين طرح هيچ واليباليست بااستعدادي در تمام كشورمان كه توانايي تبديل شدن به ستارههايي مانند معروف و موسوي را دارند از چشمتان دور نميماند؟
به تيم ملي واليبال اگر نگاه كنيد ميبينيد كه مليپوشان ما از استانها و شهرستانهاي مختلفي هستند و محدود به تهران نيستند. نه تنها تيم بزرگسالان بلكه تيم نوجوانان، جوانان و اميد را هم در نظر بگيريد. ما در اين تيمها حتي از روستاها هم بازيكن داريم. اين به ما ميگويد كه نگاه فدراسيون به استعدادها فراگير است و همه جا را ميبيند. ما در برنامه استعداديابي به روستاها و شهرستانها هم توجه داريم. ميخواهم اينطور بگويم كه هر استعدادي در حوزه جغرافيايي استان حضور داشته باشد يك ايراني است و اين شايستگي را دارد در صورتي كه استعداد داشته باشد در تيم ملي حضور داشته باشد. براي ما همه استعدادهاي واليبال در كل كشور يكسان هستند و اين فرصت را دارند تا خودشان را نشان بدهند و در زمره بهترينهاي ملي قرار بگيرند و حتي بهترينهاي دنيا باشند.
اينكه واليباليستهاي ايراني به گفته شما ميتوانند بهترينهاي دنيا باشند نشان ميدهد كه كليد اين موفقيت عنصر خودباوري است كه اشاره كرديد، اينكه يك جوان ايراني به اين سطح از باور ميرسد كه ميتواند آن بالاي واليبال دنيا بايستد قطعاً با بالا بردن انتظارات، مسئوليتان را سنگينتر كرده است، نگران اين نيستيد؟!
نگران نه اما مسئوليتهايمان در فدراسيون خيلي بيشتر و سنگينتر شده است. مثلاً در قهرماني جهان وقتي به روسيه ميبازيم هواداران ميگويند بازي دستمان بود، حيف شد! الان اتفاقي كه افتاده عنصر خودباوري را به نسل جوان و نوجوانمان تزريق كردهايم. نوجوان، الان به اين باور رسيده است كه ميتوانيم روسيه، برزيل، ايتاليا و ديگر تيمهاي مطرح جهان را شكست دهيم. اين عنصر خودباوري نقش كليدي دارد. اين ميشود كه تيم نوجواني را درست ميكنيم كه سال 2014 به قهرماني آسيا ميرود و همه تيمها را سه بر هيچ ميبرد. همه اينها در حالي است كه وقتي سال 2006 گفتيم ميخواهيم با قهرماني آسيا استارت موفقيت واليبال را بزنيم، خيليها گفتند چطور ژاپن و كره را ميخواهيم ببريم و نااميد بودند. گفتيم ميخواهيم برويم ليگ جهاني، گفتند مگر ميشود!حالا اما ميگوييم ميخواهيم برويم المپيك و به مراحل بعد آن صعود كنيم. ميخواهيم به مردم ايران بگوييم كه جوانانشان چنين توانايي دارند كه روي سكوي المپيك بايستند.
علاوه بر منتقدان 9 سال پيش شما كه باوري به اهدافتان نداشتند، امروز واليبال جهان هم از موفقيتهاي ايران شوكه شده است، حتماً در برخوردهايشان با شما نتوانستهاند اين شگفت زده شدن را پنهان كنند؟!
بله، خبرنگار برزيلي كه مصاحبهاي با من انجام داد از من سؤال كرد كه شما چه كار كرديد كه امسال سه بار برزيل را شكست دادهايد؟ پنج تا بازي داشته ايد و سه تاي آن را ايران برده است. دنيا از خودش سؤال ميكند كه چه اتفاقي افتاده است. يا ديداري كه وزير ورزش لهستان در جريان سفرش به ايران با مقامات مسئول داشته عنوان كرده است كه ايران چقدر قشنگ بازي ميكند و اصلاً يك نوع ديگر بازي ميكند. اين را كسي ميگويد كه ورزش واليبال در كشورش يك برند است. اظهارنظرها جالب است و دنيا دارد از خودش ميپرسد كه چه اتفاقي در واليبال ايران افتاده است.
آن هم با حجم تبليغات زيادي كه عليه نظام وجود دارد، اين موفقيتها براي خيلي از مردم دنيا غيرقابل باور بود!
اين برميگردد به اينكه 35 سال است كه دارند ما را تحقير ميكنند، 35 سال است كه عليه ايران هر كاري ميتوانند انجام ميدهند، 35 سال است كه ميخواهند بگويند ايران منزوي شده، ايران توانايي ندارد، بچههاي ايران توانايي ندارند و مردم اين كشور نااميدند. دشمنان ما ميليونها دلار هزينه ميكنند كه به مردم دنيا بگويند كه ايران منزوي شده و اين انقلاب به اهدافش نرسيده و شكست خورده است. در جنگ با عراق بيش از 30 كشور به عراق كمك ميكردند و ما از 39 كشور اسير داشتيم. بعد هم شروع كردند به تحريم و توطئههاي مختلف و بعد رسيدند به موضوع انرژي هستهاي و خارج از آن حمايت از كساني كه عليه نظام كار ميكنند. آن هم به خاطر اينكه هم اسلامهراسي را ترويج دهند و هم بگويند حكومت ايران، حكومت خوبي نيست تا الگوي مردم دنيا نشود. اين تلاشها همه براي اين است كه چهرهاي سياه و مخدوش شده از كشورمان نشان بدهند. از طرفي اخبار مثبتي از ايران در دنيا پخش نميكنند و چهره واقعي كشورمان را سانسور ميكنند.
و شما با واليبال اين تبليغات منفي را به خوبي خنثي كرديد، نمايش يك چهره مستعد و توانا از جوان ايراني، كار بزرگي بود و البته قابل ستايش!
در اين شرايط بود كه ما آمديم در يك رشته ورزشي مانند واليبال درعرصه جهاني خودنمايي كرديم. دفعه اول گفتند تصادفي بود اما اين موفقيتها و بردها تكرار شد و رسيد به جايي كه آمديم در ليگ جهاني تيمهايي مانند ايتاليا، امريكا و... را شكست داديم و آمديم بالا و بالاتر و در بين قدرتهاي واليبال دنيا قرار گرفتيم. در يك رشته انفرادي مانند وزنهبرداري وقتي يك نفر 500 كيلو را ميزند ميتوانند بگويند حالا يك نفر پيدا شده اين كار را كرده است اما در رشته تيمي موفقيتش احتياج به ثبات و برنامهريزي دارد، ثبات سياسي و اجتماعي دارد. مردم دنيا با اين شرايط وقتي موفقيت واليبال ما را ميبينند از خودشان سؤال ميكنند كه حرفهاي رسانههاي غربي درباره ايران با آن چيزي كه اين موفقيتها نشان ميدهد در تضاد است. پس مردم دنيا ميگويند آن چيزي كه شما به عنوان رسانههاي غربي ميگوييد نيست. هموطنانمان خودمان در سراسر دنيا به ما ميگويند كه وقتي واليبال اين پيروزيها را كسب ميكند ما احساس غرور و موفقيت ميكنيم. اين همه آن سرمايهگذاريهايي كه استكبار انجام داده را نقش بر آب ميكند. اين كار ارزشمندي است كه اتفاق افتاده و تبديل به يك برند اجتماعي در داخل كشور شده كه مردم با موفقيتهاي واليبال احساس غرور ميكنند.
آقاي داورزني، ميشود گفت شما در واليبال مانند خيلي از حوزههاي ديگر شعار «ما ميتوانيم» را خيلي خوب صرف كرده ايد!
ما آمدهايم جلوي جوانان اين مرز و بوم به عنوان نمايندگان اين ملت يك آينه گرفتهايم و عنوان كردهايم كه شما اين تواناييها را داريد. به اين جوانان و مردم ايران گفتهايم بچههاي شما اين قابليت را دارند. به آنها توجه كنيد و برنامه داشته باشيد ميتوانند در واليبال دنيا كارهاي بزرگي انجام دهند. بچههاي واليبال ميروند قدرتهاي بزرگ واليبال دنيا را شكست ميدهند، مردم ايران احساس ميكنند كه هويتشان در دنيا با جهانيان حرف ميزند. وقتي در قهرماني جهان ايتاليا يا امريكا را شكست ميدهيم، اين پيروزيها خودش را در عرصه سياسي نشان ميدهد. عنصر خودباوري باعث شده تا خودمان را باور كنيم كه اين قابليت را داريم و ميتوانيم. برنامهريزي ميكنيم و همه اين تهديدها را خنثي ميكنيم. ما به عنوان يك نمونه، توانمندي فرزندان كشور را به دنيا و خود ملت ايران نشان ميدهيم كه به اين باور برسند كه اين موفقيتها توسط فرزندان همين مرز و بوم به دست آمده است. اينها دارند برزيل، لهستان و امريكا را ميبرند.
و البته نميتوانند سانسور بكنند بر خلاف خيلي از اخبار كه از كشورمان وارونه نمايش ميدهند.
درست است، ديگر نميتوانند اين موفقيتها را سانسور كنند و مثلاً بازي امريكا با ايران را پخش نكنند. ايران دو ساعت روي آنتن دنياست و اين موفقيتها را همه ميبينند. اين موفقيتها البته ارزان به دست نيامده، ما چقدر در وزارت خارجه بايد با ديپلماسيمان فعاليت كنيم تا نگاههاي دنيا را به خودمان جلب كنيم؟اين اتفاقي كه در واليبال افتاده است ما به عنوان نماينده ايران در دنيا توانمنديهاي جوانان ايراني را به رخ دنيا ميكشيم.
همانهايي كه سنگاندازي ميكردند جلوي پاي كشورمان با انواع و اقسام توطئهها، طبيعي است كه چشم ديدن موفقيتهاي واليبال را نداشته باشند، حالا شروع كردهاند به تخريب واليبال آن هم از طريق سياست؛ راهكارتان براي مقابله با اين تهديدها چيست؟
به قول خودشان ميخواهند سرعت موشكي واليبال ايران به اعتراف سايت فدراسيون جهاني را متوقف كنند و جلوي آن را بگيرند. به همين خاطر هم دنبال بهانه ميگردند و ميخواهند مانعتراشي كنند. مانند ماجراي غنچه قوامي، يك سناريو بود و به شكلهاي مختلف سنگاندازي ميكنند اما ما ملتي نيستيم كه با اين بيدها بلرزيم. ما روز به روز مقاومتر شدهايم و شهدايي كه در انقلاب و جنگ دادهايم ملت را منسجمتر كرده است. هنوز در واليبال وسط راهيم و خيلي مانده تا جايي كه ميخواهيم برسيم. ميخواهيم به المپيك برويم و آنجا روي سكو برويم و مهمتر از همه ميخواهيم در سطح اول واليبال دنيا بمانيم. ما به عنوان كشوري كه در دنيا مدعي هستيم و ملتي كه 35 سال است به استكبار و صهيونيستها تودهني زدهايم با همين جوانان باز هم در دنيا حرف ميزنيم تا جايگاه مناسب و ثابتي در واليبال دنيا داشته باشيم.
اما اين حجم مقاومتها و سناريوسازيها عليه واليبال مانند ماجراي غنچه قوامي يا بحث ممنوعيت ورود خانمها به سالن در اين راستا است كه مانع رشد واليبال و در نهايت انزواي ايران شوند. براي مقابله با اين تهديدها چه كار كردهايد؟
درباره ورود خانمها بايد بگويم در سالهاي اخير كم يا زياد تعدادي خانم در سالن حضور داشتهاند و از نزديك مسابقات واليبال را تماشا كردهاند. محدوديت داريم و ظرفيت سالن به آن حد نيست و شرايط ورود و خروج خانمها و ساير امكانات را بايد فراهم كنيم تا تعداد بيشتري از بانوان بتوانند در ورزشگاه حضور پيدا كنند. به اين معني نيست كه رسانههاي معاند در بوق و كرنا كنند كه يك خانم آمده است واليبال تماشا كند و به اين خاطر دستگير شده و زنداني شده است و فرياد وااسفا سر بدهند كه حقوق بشر و حقوق خانمها در ايران تضييع شده است. اين در حالي است كه در سه رده خانمهاي واليبال كشورمان تمرين ميكنند و در مسابقات مختلف آسيايي شركت ميكنند. اگر ميخواستيم حقوق بانوان را پايمال كنيم كه اصلاً در رده بانوان تيمداري نميكرديم! ما بعد از 38 سال، چند سال پيش بود كه تيم بانوان واليبال كشورمان به مسابقات آسيايي و خارج از كشور رفت و از آن سال، هر سال در مسابقات آسيايي شركت كردهايم و موافقت كنفدراسيون واليبال آسيا را براي مسابقه بانوان كشورمان با حجاب اسلامي گرفتهايم. اين بانوان با همين پوشششان تيمهايي مانند هند و استراليا را شكست دادهاند.
با وجود توجه به واليبال بانوان، اما به نظر ميرسد فدراسيون جهاني تحت فشارهاي سياسي خواهان عقبنشيني ايران است!به عنوان آخرين سؤال براي گرفتن بهانه از آنها چه برنامهاي داريد؟
در اين ماجرا بايد با تدبير بيشتري عمل بكنيم و بايد ضمن فراهمسازي براي رشد واليبال بانوان، ارزشهايمان را نيز حفظ كنيم و حفظ ارزشها هم برايمان مهم است و بايد در اين چارچوب حركت كنيم. در حوزه بانوان نميخواهيم موفقيت به هر قيمتي صورت بگيرد و در ارزشها كوتاه بياييم. رقابت در عرصه بانوان سختتر از آقايان است و خانمهاي ايراني بايد با حجاب و كلاه و مقنعه در برابر حريفاني قرار بگيرند كه بدون حجاب و راحتتر برابر خانمهاي ما بازي ميكنند. چند سال پيش خانمهاي ما مسابقهاي داشتند. يك روزنامهنگار استراليايي نوشت كه اگر قرار است جايزهاي داده شود بايد به تيم بانوان ايران داده شود كه به بهترين شكل ممكن ارزشهاي كشورشان را به نمايش گذاشتهاند.