سعید احمدیان/ روزنامه جوان- ناجوانمردانه، شاید بهترین توصیف از هجمههای چند روز گذشته علیه محمد بنا، سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی باشد. هجمههایی که گروهی از شاگردان و دستیاران سابق بنا علیه او به بهانه تغییر تابعیت یکی از فرنگیکاران به راه انداختهاند و دور از احترام، شروع به پردهدری کردهاند. در انتقادهایشان با زیر پاگذاشتن حرمتها سعی دارند با وارونه جلوه دادن حقایق، بنا را مقصر وضعیتی بدانند که سبب میشود کشتیگیرانی مانند علی ارسلان تصمیم به کشتی گرفتن برای یک کشور دیگر بگیرند. دلیل اتهامشان هم همان بهانه همیشگی است که محمد بنا اعتقادی به انتخابی ندارد و همواره سعی میکند ملیپوشان را بدون توجه به نتایجی که میگیرند، بر اساس متر و معیارهایی که خودش در نظر دارد انتخاب کند.
اینکه بنا نسبت به انتخاب ملیپوشان بر اساس مسابقات انتخابی کمتر نظر موافقی داشته، موضوعی نیست که قابل کتمان باشد، به هر حال سرمربی کشتی فرنگی با توجه به سیاستهایش ترجیح میدهد فارغ از یک چرخه، ملیپوشی که شایسته پوشیدن دوبنده تیم ملی است را انتخاب کند. با این حال بنا در دو سال گذشته پس از الزام فدراسیون مبنی بر انتخاب تیم ملی بر اساس چرخه انتخابی با وجود انتقادها و مخالفتهایی که ممکن است داشته باشد، سعی کرده بر اساس چرخهای که فدراسیون برای انتخاب ملیپوشان در نظر گرفته است عمل کند و انتخاب تیمی که به المپیک توکیو یا جهانی نروژ اعزام شد هم بر این اساس صورت گرفت. بنا با وجود نقدهایی که ممکن است به چرخه انتخابی داشته باشد، نسبت به آن پایبند بوده و سعی کرده است به عنوان سرمربی تیم ملی، در مسیری پیش برود که فدراسیون از او میخواهد و کمتر منتقدی میتواند این گزاره را رد کند.
کارنامه محمد بنا هم مشخص است و بسیاری از شاگردانی که امروز بر ضد او موضع گرفتهاند با ارزشترین مدالهایشان را با این مربی کسب کردهاند و به بالاترین افتخارات رسیدهاند. کارنامه فرنگی در المپیک توکیو و مسابقات جهانی نروژ که آخرین حضور فرنگیکاران تا امروز در میادین مهم بینالمللی بوده هم به خوبی گویای همه چیز است. فرنگی با بنا در المپیک با یک طلا و یک برنز بهتر از کشتی آزاد نتیجه گرفت و شاگردان بنا در جهانی نروژ هم با چهار طلا و یک برنز، نتیجهای تاریخی کسب کردند. این نتایج گویای این است که انتخابهای بنا جواب داده و او توانسته با ملیپوشانی که بر اساس چرخه انتخابی به توکیو و اسلو برده است، بهترین نتیجه را بگیرد و کمتر ایرادی میتوان به انتخابهای او گرفت.
در چنین شرایطی ریشه هجمه به وجود آمده علیه بنا را باید در جایی دیگر جستوجو کرد. دلیل اینکه چرا بعضی از چهرههای اسم و رسمدار فرنگی و همچنین مربیانی که بخش زیادی از موفقیتهایشان را با حضور در کنار بنا و زیردست او کسب کرده و شروع به موضعگیری علیه این مربی کردهاند را باید فراتر از این دید. فراتر از اینکه این منتقدان امروز مدافع چرخه انتخابی شدهاند و حالا به دلیل اینکه یکی از کشتیگیرانی که در این چرخه دیده نشده و تابعیت یک کشور دیگر را گرفته است از سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی انتقاد میکنند.
ریشه چنین هجمه عجیبی را باید در منفعتطلبی افرادی یافت که حضور مربی تأثیرگذاری مانند بنا مانع بزرگی برابر آنها برای رسیدن به اهدافشان است. این درد بزرگ کشتی است. اینکه گروهی با چشم بستن بر واقعیتها و کارنامهای که گویای همه چیز است برای رسیدن به مقاصدشان که منافع کشتی را هدف گرفته است، شروع به هجمه علیه سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی کردهاند. منتقدانی که اگر دلسوز بودند و منافع کشتی را در نظر میگرفتند به خودشان اجازه نمیدادند پس از موفقیت تاریخی فرنگی در جهانی به مربی که معمار این موفقیت بوده است، بتازند و او را به دلیل اتفاقی که کمترین سهم را در آن داشته، شماتت کنند.