سعید احمدیان/ روزنامه جوان- وقتی بخواهید سوءمدیریت و تصمیمهای هزینهساز را توجیه کنید، بهترین راهش این است که تصمیم بگیرید در یک فرار رو به جلو همه چیز را به این ربط دهید که وظایفی که برای پست مدیریتیتان تعریف شده، فراتر از مسئولیتهایتان است. مانند ماجرای توئیت دیروز سخنگوی وزارت ورزش که در پستی در شبکههای اجتماعی در مطلبی با کنایه نوشت برای تغییر ساختار ورزش کشور، به سه وزیر احتیاج داریم؛ ۱- وزیر استقلال ۲- وزیر پرسپولیس ۳- وزیر رشتههای دیگر، ورزش همگانی و زیرساختها و....
مازیار ناظمی البته در پایان پست کنایهآمیزش نوشت که وزیر ورزش هم همین نظر را دارد. پیشنهاد سخنگوی وزارت ورزش که تأیید وزیر ورزش را هم به همراه دارد، نمونه قابل تأملی از تلاش برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیتهایی است که برای وزارت ورزش تعریف شده است.
در حالی وزیر ورزش به کنایه معتقد است که ورزش ایران سه وزیر میخواهد که او در مدت حضورش در عرصه مدیریت در وزارت ورزش، هیچگاه نتوانسته یک چهره محبوب بین اهالی ورزش باشد، چه قهرمانان المپیکی و پارالمپیکی و چه فوتبالیها همواره انتقادات زیادی نسبت به روندی که وزارت در ورزش کشور در پیش گرفته است، داشتهاند و این روند را تبعیضآمیز دانستهاند. بزرگترین نقدی که به سلطانیفر وارد است نگاه فوتبالزده وزیر ورزش است، نگاهی که سبب شده ورزشهای دیگر فراموش شوند و تنها چند ماه مانده به مسابقات مهم مانند بازیهای آسیایی یا المپیک است که تلاش میشود قهرمانان منهای فوتبالی هم دیده شوند.
با این حال در سه سال اخیر همواره نگاه فوتبالی وزارت ورزش بر سایر بخشها سایه انداخته و در دیگر بخشهای دولت حسن روحانی هم میتوان رد این فوتبالزدگی را دید، نگاهی که سبب شده قهرمانان منهای فوتبالی که ورزش ایران تمام افتخاراتش را در آسیایی، جهانی و المپیک مدیون آنهاست، محجور بمانند. البته در اینکه فوتبال یک پدیده اجتماعی با یک ضریب نفوذ بسیار بالاتر نسبت به سایر رشتههای دیگر در ایران است، شکی نیست. با وجود این، چنین مسئلهای نمیتواند نگاه فوتبالی وزارت ورزش را که باید همه رشتههای ورزشی را به یک چشم ببیند، توجیه کند.
در ورزش ایران تعادلی در تصمیمگیریهای متولیان ورزش دیده نمیشود و فوتبال همواره بهرغم دست خالیاش در افتخارات ورزش ایران در دهههای اخیر، جایگاه بالاتری نسبت به بقیه رشته در تصمیمگیریها داشته است. نکته قابل تأمل اینکه چنین توجهی که با هزینههای گزاف صورت گرفته است هم نتوانسته افتخاری را برای ورزش کشورمان به ارمغان بیاورد. با وجود چنین کارنامهای، اما در رویکرد وزارت ورزش تاکنون تغییری، حتی در فاصله هشت ماه مانده به المپیک، دیده نمیشود و همچنان فوتبال عزیزکرده وزیر ورزش است.
چنین رویکردی سبب شده بودجههای فوتبالیها به یورو و دلار از بیتالمال تأمین شود و در مقابل بودجه منهای فوتبالیها، آنهم در سال رقابتهای مهمی مانند المپیک، ریالی باشد. این نگاه فوتبالزده است که باعث شده سلطانیفر جایگاهش را از وزارت به رئیس مجمع دو باشگاه استقلال و پرسپولیس تقلیل دهد و مصائب این دو باشگاه که کم هم نیستند، همواره در اولویت تصمیمگیریهای وزارتخانهای قرار گیرد که باید امور کل ورزش ایران را دربر بگیرد. امروز، اما سلطانیفر تنها سرگرم امور دو باشگاه فوتبال شده است که سالانه حداقل ۱۰۰ میلیارد از بودجه دولتی تغذیه میکنند و در پایان هم خروجی ندارند.
کاهش شأن وزیر ورزش را باید در گماردن مدیران ضعیف در هیئت مدیرههای استقلال و پرسپولیس به عنوان دو باشگاه زیرمجموعه وزارت ورزش جستوجو کرد. مسئلهای که سبب شده با توجه به سوءمدیریت و سوءاستفادههایی که در این زمینه صورت میگیرد، ترکش هواداران این دو تیم حواله سلطانیفر شود تا استقلالیها، وزیر ورزش را پرسپولیسی و پرسپولیسیها او را استقلالی بدانند. به وجود آمدن چنین جوی که شأن وزارت ورزش را با ورود به بازیهای رنگی هواداران دو تیم پایین آورده، خروجی مستقیم تصمیمات وزارتخانهای است که به جای آیندهنگری و تصمیمگیری برای ورزش کلان کشور و توجه و نگاه یکسان به همه ورزشها در فوتبال غرق شده است.
بدیهی است که اگر وزارت ورزش از مسیر فوتبال خارج و به ریل ورزش برگردد و کار را در فوتبال به مدیران شایسته و متخصص بسپارد و برای کوچکترین مشکل به مسائل داخلی باشگاهها ورود نکند، دیگر نیازی نخواهد بود تا برای چیپترین مسئله هم هواداران استقلال و پرسپولیس، سراغ وزیر ورزش بروند. در این صورت است که وزیر ورزش وقت کافی برای همه ورزش خواهد داشت و مثل امروز نخواهد بود که سخنگوی وزارت ورزش با تأیید سلطانیفر در پیشنهادهای کنایهآمیز، تحول ورزش کشور را منوط به انتخاب سه وزیر برای ورزش کشور بداند و بنویسد که استقلال و پرسپولیس آنقدر مسئولیت دارند که هر کدام یک وزیر میخواهند و بقیه ورزش هم یک وزیر جداگانه.