سعید احمدیان/ روزنامه جوان- استراماچونی برمیگردد، استراماچونی برنمیگردد، این خلاصه خبرهایی است که در چند روز اخیر فضای فوتبال را پر کرده و سبب شده از وزیر ورزش گرفته تا وزیر امور خارجه به دنبال حل این مشکل باشند تا برچسب اینکه استقلال یا پرسپولیس کدامشان تیم حکومتی هستند از روی اسم مسعود سلطانیفر برداشته شود. در چنین روزهایی که همه در تلاش برای رسیدن به آخرین خبرها درباره وضعیت استراماچونی هستند، وزارت ورزش علاوه بر رایزنی برای برگرداندن استرا، به دنبال تعیین اعضای هیئت مدیره و مدیرعامل جدید استقلال پس از استعفای امیرحسین فتحی نیز هست و گمانهزنیها درباره افرادی که قرار است به تیم مدیریتی استقلال اضافه شوند بالا گرفته است.
تکرار به سبک وزارت ورزش
مذاکره با مدیران امتحان پسداده و افرادی که در باشگاه استقلال حضور داشتهاند و کارنامه مدیریتیشان در دورههای مختلف در باشگاه مشخص است، از نکات قابل تأملی است که این روزها در تکاپوی وزارت ورزش برای انتخاب مدیرعامل و اعضای هیئت مدیره جدید باشگاه استقلال دیده میشود. البته به نظر میرسد وزارت ورزش در ماجرای تغییرات مدیریتی در باشگاه استقلال، بیشتر به دنبال از سر باز کردن هرچه سریعتر سرنوشت مدیریتی استقلال است تا از زیر فشار هواداران این تیم برای رهایی این باشگاه از بلاتکلیفی، خارج شود. در چنین شرایطی چند اسم تکراری از کشوی پروندههای مربوط به باشگاه استقلال بیرون آورده شده است و این افراد که پروندههای متعددی از دوران مدیریتیشان بجا گذاشتهاند، راهی وزارت شدهاند تا درباره شرایطشان برای حضور مجدد در صندلی مدیریتی باشگاه چانه بزنند.
صحبت از بازگشت چهرههای تکراری است که در سالهای اخیر با دور ماندن از میز مدیریتی استقلال به دنبال فرصتی برای نزدیک شدن دوباره به باشگاه استقلال بودهاند و در این میان از آدمهای اجارهای هم برای به دست آوردن سکوها و تجمعهای خودجوش در جلوی وزارت ورزش برای اعتراض به وضعیت آبیها استفاده کردهاند و از انگ زدن به چهرههای خوشنام آبی نیز ابا نکردهاند. در چنین شرایطی نکته قابل تأمل و عجیب فرش قرمز وزارت برای مدیرانی از این دست است، افرادی که با سابقه مدیریتی مشخص و کارنامهای که از خودشان بجا گذاشتهاند و با وجود هزینههای زیادی که در دوران مدیریتیشان بر باشگاه تحمیل کردهاند، بار دیگر قرار است پستهای مدیریتی یکی از باشگاههای بزرگ پایتخت به آنها پاس داده شود.
چنین رویهای در وزارت ورزش سبب شده تا در چرخه تکراری مدیریتی فوتبال ایران، هرگونه امید برای بهبود شرایط مدیریتی باشگاههای بزرگ کشورمان از بین برود و فرصت جولان به مدیرانی شومنی داده شود که با آدمهای اجارهایشان راهشان را برای بازگشت به صندلیهای مدیریتی باشگاه هموار میکنند. میدان دادن به چنین مدیرانی که تبعات مدیریتهای گذشتهشان هنوز دامن باشگاهها را رها نکرده، تنها نشانگر به قهقرا رفتن سیستم مدیریتی حاکم بر فوتبال ایران است که ارادهای بر تربیت مدیر و شایستهسالاری در انتخاب مدیرانش ندارد.
پی شهرت هستند، نه درآمدزایی
علاوه بر این یکی از مهمترین ملاکهایی که همواره مسئولان وزارت ورزش در انتخاب اعضای هیئت مدیره بر آن تأکید داشتهاند، حضور چهرههایی است که با توجه به ارتباطات و همچنین تخصصشان، بتوانند در شرایطی که دولت نمیتواند به باشگاهها کمک مالی مستقیم داشته باشد، به باشگاه پول تزریق کنند. در همین راستا در ادوار مختلف مدیریتی باشگاههای استقلال و پرسپولیس که زیرمجموعه وزارت ورزش هستند، همواره نامهایی مشاهده شده است که هرچند در ورزش و فوتبال شناخته شده نبودهاند، اما با تأکید روی توانمندیهای این افراد از جنبه اقتصادی، تلاش شده است قرار گرفتن چنین مدیرانی در بدنه مدیریت باشگاههای بزرگ پایتخت توجیه شود.
در حالی حضور مدیران اقتصادی در هیئتهای مدیره استقلال و پرسپولیس در راستای اضافه کردن ظرفیتهای تأمین منابع مالی این باشگاهها عنوان میشودکه تاکنون مشاهده نشده است که حضور چنین مدیرانی دردی از مشکلات مالی تیمهای مطرح کشورمان دوا کند و همواره این دو تیم از مشکلات مالی رنج بردهاند. مصاحبههای بازیکنان باشگاه استقلال و پرسپولیس، پس از بردهایی که در هفته اخیر مقابل شاهین شهرداری بوشهر و سایپا درباره مشکلات مالی و انتقاد از مدیران، مطرح شد همه حاکی از سوءمدیریتهای بزرگی است که به واسط حضور مدیران غیرمتخصص که تنها به واسطه ارتباطات شخصی یا سیاسی وارد بازی فوتبالیها شدهاند به وجود آمده است.
نکته قابل تأملتر، سوءاستفاده چنین مدیرانی از کنار فوتبال است، مدیرانی که با توجه به مسئولیتی که بر عهده آنها گذاشته شده، نه تنها ظرفیت درآمدی جدیدی را برای تأمین هزینهها برای باشگاه تعریف نمیکنند، بلکه از کنار نام دو باشگاه بزرگ پایتخت علاوه بر رسیدن به شهرت، از رانتهای مختلفی نیز در این زمینه استفاده میکنند. طوری که میشود گفت حضور چهرههای اقتصادی در هیئتهای مدیره تیمهای بزرگ پایتخت، اگرچه برای این باشگاه آورده مالی نداشته است، اما برای این افراد که تا پیش از این گمنام بودهاند، سودمند بوده است. این در حالی است که اگر وزارت ورزش به دنبال شایستهسالاری و احیای وضعیت باشگاههاست، باید به دنبال افرادی برود که هزینهای از روی دوش باشگاه بردارند، نه اینکه همواره به دنبال مطرح کردن نامشان در رسانهها و سوءاستفاده از این شهرت برای کسب و کار اقتصادیشان باشند.