سعید احمدیان/ روزنامه جوان- اعتصاب میکنند، فرقی ندارد کارگر هفتتپه یا هپکوی اراک باشد یا فوتبالیستی که در سطح اول فوتبال ایران توپ میزند، وقتی حقوقشان چند ماه عقب میافتد، دست از کار و تمرین میکشند و با اعتصاب صدای اعتراضشان را به گوش کارفرما میرسانند تا به تعهدات مالیاش عمل کند تا دوباره به سر کار یا سر تمرین و مسابقه برگردند.
در حالی کارگران هفتتپه سال گذشته و کارگران هپکوی اراک هم همین چند هفته پیش دست از کار کشیدند که در فوتبال هم هواداران استقلال در حالی صبح روز شنبهشان را آغاز کردند که خبر اعتصاب بازیکنان این تیم، یکی از خبرهای داغ ورزش ایران شده بود. بازیکنانی که میگویند از اول فصل تا اینجای لیگ که ۱۰ هفته گذشته تنها درصد ناچیزی از قراردادهایشان را گرفتهاند و به همین خاطر بعد از بردهای متوالیشان فرصت را مناسب دیدهاند تا دست از تمرین بکشند و پایشان را در یک کفش کنند که تا مدیرعامل باشگاه چک قسطهای عقبافتادهشان را نکشد، پایشان را در زمین تمرین نمیگذارند. البته آنها دیروز اعتصابشان را شکستند و وعده گرفته یا نگرفته تمریناتشان را از سر گرفتند تا همه چیز در باشگاه استقلال دوباره به روال عادی برگردد، مانند کارگران هفتتپه و هپکوی اراک که وقتی بخشی از حقوق عقبافتادهشان را گرفتند، دوباره سر کار برگشتند.
البته اعتصاب، اعتصاب است و نمیتوان جلوی برخی را گرفت و به برخی هم اجازه داد، اما با تمام اینها این سؤال پیش میآید که در چنین شرایطی باید به حال کارگران هفتتپه و هپکوی اراک گریست یا فوتبالیستهای ایرانی، به خصوص که هر سه برای رسیدن به حقوقشان اعتصاب را انتخاب کردند. کارگر هفتتپهای برای شش ماه حقوق عقبافتاده ۷۰۰ هزار تومانی اش، کاسه صبرش لبریز شد و آن فوتبالیست هم به خاطر عقب افتادن قسطهای قراردادهای چندمیلیاردی و چندصدمیلیونیاش!
بحث بر سر نوع مواجهه با دو نوع از اعتصاب است؛ اعتصاب جامعه کارگری از اقشار ضعیف جامعه و اعتصاب فوتبالیستها که با توجه به قراردادهای بیضابطهای که هر سال بدون هیچ توجیهی بالاتر میرود، جزو اقشار مرفه هستند.اگرچه مقایسه اعتصاب کارگر هفتتپه و هپکو با فوتبالیستها با توجه به مطالباتی که دارند، قیاس معالفارق است، اما واکنش جامعه به چنین جنسهایی از اعتصاب قابل تأمل است و نشان میدهد که کدام گروه برای رسیدن به حق و حقوقشان برای استفاده از اعتصاب محقتر هستند، به خصوص که هزینه در کارخانهای مانند هفتتپه یا هپکو، آورده مالی برای کشور دارد، اما هزینههای نزدیک به ۱۰۰ میلیاردی سالانه در هر کدام از باشگاههای دولتی، نه تنها آوردهای از نظر درآمدی و مالی ندارد، بلکه تنها به حیف و میل بیتالمال میانجامد.
وقتی کارگر هفتتپه و هپکو اعتصاب میکند، افکار عمومی در فضای مجازی پشت این اقدام میایستد و موج راه میاندازد، اما آن سو برای اعتصاب فوتبالیستها خبری از همراهی نیست، مسئلهای که نشان میدهد افکار عمومی، فوتبالیستها را محق دریافتهای چندمیلیاردی از بیتالمال نمیداند و با بیتفاوتی و واکنش نسبت به زیادهخواهی جامعه فوتبال از کنار چنین خبری عبور میکند.
البته در این بین باید یقه مدیران باشگاهها، وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال را گرفت که با اهمال و بیتفاوتی نسبت به افزایش رقم قرارداد فوتبالیستها، این چنین به حیف و میل بیتالمال در فوتبال دامن میزنند و در شرایطی که کشور درگیر جنگ اقتصادی است به جای پایین آوردن هزینهها به امضای قراردادهای چند برابری با فوتبالیستها تن میدهند و فوتبالیستها هم به جای کاهش هزینهها و قرار گرفتن در کنار مردم، تنها در استوریهای نمایشی، شعار مردمداری سر میدهند.
همین میشود که فوتبالیستی که قرارداد ۸ میلیاردی دارد، وقتی قسطهای قراردادش عقب میافتد، تصمیم میگیرد مانند کارگر هفتتپهای که حقوق ۷۰۰ هزار تومانیاش عقب افتاده، دست به اعتصاب بزند، آنهم در شرایطی که همان قسطهای اندک دریافتیاش شاید به اندازه حقوق چندین سال کارگران هفتتپه باشد!