سعید احمدیان/ روزنامه جوان- چه کسانی سعید ملایی را فراری دادند تا امروز ورزشکار مطرح جودوی ایران تصمیم بگیرد برای پرچمی غیر از ایران در المپیک و دیگر رقابتهای بینالمللی مسابقه بدهد؟علاوه بر شیطنتهای رئیس صهیونیست فدراسیون جهانی جودو، بدون شک نقش متولیان ورزش کشورمان در اتفاقاتی که برای ملایی رخ داده، انکارناپذیر است. مدیرانی که باید بیایند و بگویند برای ورزشکاری مانند سعید ملایی که چندین مدال را به دلیل عدم رویارویی با ورزشکار رژیم صهیونیست از دست داده است، چه کردهاند؟ آخرین آن هم مسابقات هفته گذشته قهرمانی جهان در توکیو بود. یا اینکه بگویند چه اقدامات بینالمللی برای عدم تکرار چنین شیطنتهایی انجام دادهاند، مگر نه آنکه ورزش جهان قانونی دارد تحت عنوان عدم رویارویی کشورهای متخاصم در رقابتهای بینالمللی؟
بدون شک ورزشکاری مانند ملایی به خوبی میداند مسابقه با نمایندگان رژیم صهیونیستی خط قرمز ماست و کشورمان چنین رژیمی را به رسمیت نمیشناسد. با این حال آیا تاکنون مسئولان آمدهاند از ورزشکارانی همچون سعید ملایی، به اندازه کار بزرگشان حمایت کنند و توضیح دهند برای امثال او که اینگونه به دلیل رعایت خط قرمزهای نظام از مدالشان گذشتهاند، چه کاری انجام دادهاند؟
شاید به صراحت بتوان گفت هیچ، وقتی سعید ملایی قبل از مسابقات درگیر کمبود امکانات است و مسئولان با وجود کار بزرگی که ورزشکارانی مانند او در دفاع از سیاستهای نظام انجام میدهند، هیچگونه حمایتی نمیکنند. این بیتوجهیها بیانگر این است که مسئولان ورزش هیچگاه نتوانستهاند کار بزرگی را که ورزشکارانی مانند ملایی انجام میدهند و در یک قدمی مدال از آن میگذرند درک کنند و همواره از کنار چنین اتفاقات بزرگی بهراحتی گذشتهاند و ورزشکار را به حال خود رها کردهاند.
چنین بیتوجهیهایی سبب میشود ورزشکارانی مانند ملایی مجبور شوند برای گرفتن امکانات ابتدایی، آن هم برای تمرین از طریق رسانهها صدایشان را به گوش مسئولان برسانند. تلاشی که کمتر ثمری دارد و مدیران ورزش کمتر گوش شنوایی برای شنیدن کمبودهای این ورزشکاران دارند. در چنین شرایطی ورزشکاری مانند سعید ملایی وقتی بیمهریهای وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک را میبیند، تحت تأثیر جوسازیهای رئیس صهیونیست فدراسیون جهانی جودو، تصمیم میگیرد دیگر زیر پرچم ایران مبارزه نکند.
مدیران ورزش در سالهای اخیر آنقدر برای المپیکیها و قهرمانان رشتههای منهای فوتبالی کم گذاشتهاند که امروز کمتر قهرمانی است که وقتی آنها را میبیند رو ترش نکند و اخمهایش درهم نرود. قهرمانانی که هرچه افتخار در ورزش جهان و المپیک به دست آوردهایم را مدیون این ورزشکاران هستیم و اگر افتخارات این قهرمانان نبود، مدیران ورزش ایران چیزی برای ارائه نداشتند و آلبومهای عکسشان پای سکوها خالی از عکس بود.با وجود چنین دین بزرگی که ورزش کشورمان به المپیکیها و قهرمانان دارد، اما آنها همواره با نگاههای تبعیضآمیز و در برخی موارد تحقیرآمیز و از سر منت مسئولان ورزش روبهرو شدهاند، نگاههایی که سبب میشود قهرمانانی مانند ملایی با کمترین توجه و امکانات برای مسابقات آماده شوند.
ورزشکارانی مانند سعید ملایی نماد مظلومیت ورزشکاران منهای فوتبال در کشورمان هستند. ورزشکارانی که حتی طلای المپیکشان هم مانند یک برد معمولی فوتبال به چشم وزارت ورزشیها نمیآید. اگرچه شاید وزیر ورزش و معاونانش با توجه به همهگیر بودن فوتبال، سعی در توجیه پاداشهای چندصد هزار یوروییشان به فوتبالیها و پرداخت بودجههای صدمیلیاردی به باشگاههای دولتی استقلال و پرسپولیس داشته باشند، اما محبوبیت و پولسازی فوتبال به جای خود، گویا آنها فراموش کردهاند که وزارت ورزش متولی کل ورزش کشور است و اینطور نیست که وزارت ورزش نامش وزارت فوتبال باشد و چشمهای مسعود سلطانیفر و معاونانش تنها فوتبالیستها را ببینند.
فوتبالزدگی و رویکرد تبعیضآمیز وزارت ورزش به طور قطع نقش مهمی در اتفاقی که این روزها برای سعید ملایی رخ داده، دارد. اگر از قهرمانانی مانند ملایی به اندازه موفقیتها و از خودگذشتگیهایشان حمایت میشد، امروز شاهد آن نبودیم که ورزشکار کشورمان در دام توطئه صهیونیستها بیفتد و در پازل آنها بازی کند.البته حمایت ویژه به تنهایی کافی نیست و مسئولان وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک باید با رایزنی با مسئولان کمیته بینالمللی المپیک با استناد به تهدیدهای نتانیاهو علیه کشورمان، سیاست عدم مبارزه ورزشکاران دولتهای متخاصم با یکدیگر را برای رویارو نشدن ورزشکاران کشورمان با نمایندگان رژیم صهیونیستی بهصورت درست و منطقی پیگیری کنند تا در رقابتهای آینده بینالمللی شاهد تکرار اتفاقی که برای سعید ملایی در جودوی قهرمانی جهان افتاد، نباشیم. مسائلی که سبب شد صهیونیستها با یک نقشه طراحی شده، یکی از شانسهای اصلی مدال ایران در المپیک سال آینده را از کشورمان دور کنند.