سعيد احمديان/ روزنامه جوان- قرارداد مارک ویلموتس که امروز کابوس پرداخت غرامت ۶ میلیون یورویی را بالای سر فدراسیون فوتبال قرار داده، نمونه کاملی از مدیریت حاکم بر فوتبال ایران است؛ مدیرانی که نه تنها داشتهای برای فوتبال ندارند، بلکه همواره در دو دهه اخیر با سوءمدیریتهایشان، هزینههای سنگینی چه از نظر مالی و چه فنی به این ورزش پرطرفدار وارد کردهاند. ریشه بحران مدیریت در فوتبال را باید در پستوی انتخابهای غیرفوتبالی جستوجو کرد، معضلی که سبب میشود تا مدیران نه به واسطه تواناییها و تخصصی که دارند، بلکه با رانتها و لابیهای پشت پرده پشت میز مدیریت قرار گرفته و برای فوتبال ایران تصمیم بگیرند. همین میشود که یک روز یک دونده سابق و مدیری که تا پیش از ثبتنام در انتخابات فوتبال، بیگانه با این ورزش است، با اشاره مدیران بالادستیاش وارد مسیری میشود که دیگران برای او تعیین کردهاند تا اهداف و سیاستهایشان را به واسطه حضور چنین مدیری در فوتبال پیاده کنند.
رد پای تصمیمهای این مدیران را در یک دهه اخیر به خوبی میتوان در هزینههایی که فوتبال کشورمان به واسطه حضور این افراد غیرمتخصص و نامدیر متحمل شده است، پیدا کرد، مدیرانی که رزومهشان را با موفقیتهایی که فارغ از تصمیمهای مدیریتیشان به دست آمده است، پر میکنند و با وجود مصائب زیادی که بر سر فوتبال ایران آوار کردهاند، این روزها دوباره هوس بازگشت به سرشان زده است تا جای مدیرانی را بگیرند که آنها نیز به واسطه سیستم مدیریتی باندی و لهجهای، پایشان به فوتبال باز شده تا منافع این ورزش قربانی منافع باندی و شخصیشان شود.
با حضور چنین مدیرانی که الفبای مدیریت را هم فرا نگرفته و تنها با زد و بندهای پشت پرده خودشان را در فوتبال جا کردهاند، دستاوردی مانند قرارداد مارک ویلموتس چندان تعجبآور نیست. وقتی یک مدیر حتی بدیهیات قرارداد حقوقی را نداند و در مقابل دلالها و واسطهها حرف اول را در تنظیم قرارداد بزنند، قراردادی امضا میشود که جز عقبگرد از نظر فنی، از نظر مالی نیز سبب میگردد تا علاوه بر پرداخت ۲ میلیون یورو برای تنها دو ماه که این مربی در ایران حضور داشت، ویلموتس در آستانه گرفتن حکم فیفا برای دریافت ۶ میلیون یوروی دیگر هم از فدراسیون فوتبال باشد. قرارداد ویلموتس تنها یک نمونه از ترکمانچایهای مدیران فوتبال با مربیان خارجی است، نمونه این قراردادها که تنها به حیف و میل بیتالمال و همچنین گسترش فساد به دلیل نقش پررنگ دلالانی که در لباس مدیر در فوتبال حضور دارند، منتهی شده است، کم نیست و پرونده فساد در فوتبال که در مجلس نهم تهیه شد به خوبی نفوذ نامدیرانی که تنها برای پیشبرد منافع شخصیشان وارد فوتبال شدهاند را مطرح کرده است.
علاوه بر ورود جدی نهادهای نظارتی و قضایی و برخورد با مدیران فوتبالی که با ریخت و پاش از بیتالمال، منفعتطلبیهایشان را به جای توسعه فوتبال پیگیری کردهاند، نوع نگاه و انتخابهای مدیران فوتبال هم باید دچار بازنگری جدی شود. چنین ضرر و زیان هنگفتی که به واسطه سوءمدیریت مدیران سابق و فعلی فدراسیون گریبانگیر فوتبال شده است، لزوم رنسانس مدیریتی در فوتبال را ضروری میکند و برای رسیدن به این هدف باید مجمع فدراسیون فوتبال از پوسته مجمعی که لابی و منافع شخصی و نه منافع فوتبال در آن حرف اول را میزند، خارج گردد و با حضور افراد دلسوز در هیئتهای فوتبال استان و باشگاهها که نقش زیادی برای تعیین مدیران فدراسیون فوتبال دارند، مدیریت این رشته ورزشی از دست نامدیران خارج شود تا این رشته پرطرفدار دیگر شاهد رقم خوردن قراردادهای ترکمانچایی مانند قرارداد ویلموتس و دیگر سوءمدیریتها نباشد.