سعید احمدیان- در گفتگو با حسین کلانی پیشکسوت تیم ملی وباشگاه شاهین و پرسپولیس به بهانه حواشی و سقوط اخلاق در فوتبال درباره تجربه باشگاه شاهین صحبت کرده ایم، باشگاهی که سال 1321 با شعار اول اخلاق، دوم تحصیل، سوم ورزش تاسین شد.
اتفاقات و حواشی همین چند هفته اول لیگ و فحاشی ها و توهین هایی که می شود، گویای حکایت تلخ سقوط اخلاق در فوتبال است، اتفاقی که سال به سال بیشتر می شود، از شما به عنوان پیشکسوت و یکی از بزرگان فوتبال که در مکتب باشگاه اخلاقمداری مانند شاهین رشد کردید، می خواهیم در ابتدا بپرسیم، چرا به اینجا رسیده ایم؟
متاسفانه در دهه هاي اخير نه تنها در فوتبال بلکه در همه جوانب کشورمان، فرهنگ و اخلاق را از دست داده ايم و روز به روز اين مسئله گسترش پيدا مي کند. فوتبال هم يک سازماني است که به روابط مردم با هم ارتباط دارد و به يک عامل سرگرم کننده جامعه است و مردم به خاطر مشکلات و مصائبي که دارند، ورزش و فوتبال يک عامل براي سرگرم کردن آنهاست. فوتبال هم يک جزء از کل اين جامعه است و تحت تاثير اين شرايط قرار مي گيرد. اين معضل بي اخلاقي در رفتار يک بازيکن خودش را نشان مي دهد، بين بازيکن و همبازي رخ مي دهد، بي اخلاقي در مربي نمايان مي شود، بين مربي و کادر فني اش پيش مي آيد، روي سکوها بين هواداران هم تبعات اين بي اخلاقي ها با فحاشي هايي هايي که صورت مي گيرد، ديده مي شود و اين منشا گرفته از نابسماني ها و سقوط اخلاقي جامعه است.
به 5 دهه پیش برگردیم،به روزهایی که باشگاه شاهین الگوی یک تیم با اخلاق با فوتبالیست های تحصیلکرده بود، چرا امروز باشگاه ها نمی توانند یا اراده ای ندارند که پا در مسیر باشگاهی مانند شاهین بگذارند؟
شرايطالان را با 60 تا 70 سال پيش که بنيان باشگاه در ايران گذشته باشد و باشگاه هايي مانند تاج، دارايي، پاس، شاهين و ... شکل گرفتند، نمي توانيم مقايسه کنيم. کساني که آن موقع هدايت باشگاه ها را بر عهده داشتند، مديراني بودند که آموزش ديده بودند. فراي آموزش فني و علمي، آموزش اخلاقي، مديريتي، ارتباطي، روانشناسي و ... ديده بودند. زماني که باشگاه شاهين تاسيس شد، اخلاقيات در درجه اول اولويت هاي مديران آن بود و باشگاه را به وجود آوردند تا جوان ها از هرز رفتن با ورزش و آموزش هاي اخلاقي باز بدارند و راه رستگاري را به آنها ياد بدهند. مرحوم عباس اکرامي بنيانگذار باشگاه شاهين که به عنوان پدر فوتبال نوين ايران بودند، تزي داشتند که مي گفتند اول اخلاق، دوم تحصيل و سوم ورزش، اولويت هايي که همه آنها با هم ارتباط داشتند. در آن زمان در چهار استاد بلامنازع در کشورمان داشتيم، آقاي دکتر بنايي، دکتر رستمي، دکتر بني احمد و ... اينها کساني بودند که از نظر اخلاقي، اجتماعي و تربيت جوانان، استاد بودند.دکتر بنايي بنيانگذار پيش آهنگي در ايران بودند و جوانان را از نظر اخلاقي، اعتماد به نفس، خودسازي و... مي تربيت مي کردند، دکتر بني احمد استاد روانشناسي بودند و از نظر اجتماعي و نوع روابط آموزش مي دادند. دکتر اکرامي در کنار اين افراد از جمله کساني بودند که معتقد به ارتباط تحصيل، فرهنگ و ورزش بودند و عقيده داشتند هر کسي اخلاق داشته باشد پذيرش خيلي از مسائل برايش راحت است، کسي که اين چيزها را بپذيرد، دنبال سلامت مي رود و ورزش مي کند، کسي که آينده نگر باشد دنبال به تحصيل مي رود تا چيزي ياد بگيرد.آن روزها ورزش يک حرفه نبود، يک انتخاب بود براي شخصي که شغل خودش را دارد تا موفق تر باشد.آن زمان که ما فوتبال بازي مي کرديم، دانش آموز يا دانشجو بوديم يا بعد از فارغ التحصيلي يک حرفه و شغل داشتيم. در کنار آن شغل، ورزش را براي سلامتي، يادگيري هاي اجتماعي و اخلاقي انتخاب کرده بوديم.مربيان ما اين مسائل را به ما ياد مي دادند، اگر در هفته سه يا چهار جلسه تمرين در هفته داشتيم، از زمان دو ساعت تمرين، حداقل يک ربع ساعت مربي ما راجب اخلاقمداري، آينده نگري، تحصيل، نوع ارتباط با مردم و همديگر صحبت مي کرد.
درباره توجه به تحصیل در کنار اخلاق و ورزش در باشگاه شاهین می خواهیم بیشتر صحبت کنید، تیمی که همه شان دکتر و مهندس بودند.
باشگاه شاهين توسط يک دانشگاهي شکل گرفت و به همين خاطر بچه هايي که علاوه بر استعداد درسي، استعداد ورزشي هم داشتند را در مدارسي مانند البرز و ... را پيدا کرد و با آنها باشگاه را تشکيل داد. در درجه اول به درس بازيکنان اهميت داده مي شد و حتي در تمرينات يک ربع تا نيم ساعت وقت گذاشته مي شد تا بچه هايي که در يک زمينه درسي قوي تر هستند با بچه هايي که در آن زمينه ضعيف تر بودند، کار کنند. مديران باشگاه به مدارس و دانشگاه هاي بازيکنان سرکشي مي کردند و گزارش درسي شان را مي گرفتند، تدبيري که باعث رشد تحصيلي بچه ها مي شد.اين نوع نگاه در باشگاه شاهين سبب شده بود که پيش از انقلاب، اين باشگاه که در استان هاي مختلف شعبه داشت، حدود 748 فارغ التحصيل داشت که حداقل مدرکي که داشتند، ليسانس بود.اسم باشگاه شاهين را به دليل اينکه همواره کتاب دست بازيکنان بود، باشگاه کتابي ها گذاشته بودند و اين باشگاه پر از دکتر، مهندس و افسرهاي نظامي بود و اين خودش يک الگو مي شد براي بقيه جوانان که اگر درس بخوانيد مثل بچه هاي باشگاه شاهين مي شويد و مورد توجه مردم قرار مي گيريد و محبوب مي شويد.
علاوه بر توجه به تحصیل بازیکنان، آموزش مردمداری و روابط اجتماعی به فوتبالیست ها در باشگاه شاهین یکی دیگر از رمزهای موفقیت ها بود، موضوعی که امروز کمتر باشگاهی برای آن برنامه دارد.
بله، وقتي فوتبال وارد کشور شد، در دهه هاي گذشته مديران تصميم گرفتند تا هر ورزشي که با فرهنگ خودش به ايران آمد،آن را با خصلت هاي پهلواني، مردانگي و دستگيري تلفيق کنند و يک قهرمان يک تيم مي خواست فوتباليست يا هر ورزش ديگر باشد، لوطي و چهره با اخلاق محله شان بودند و مردم به آنها احترام مي گذاشتند و مشکلات و دردهايشان را با اين قهرمانان در ميان مي گذاشتند و آنها هم در حد توان کمک مي کردند. اين روند از چند دهه گذشته متوقف شد و از بين رفت. شما در الان مي بينيد که به يک قهرمان حتي هم محله اي هايش هم به يک چشم ديگر نگاه مي کنند و مثل گذشته نيست. براي اينکه مسائل تربيتي يک قهرمان توجه نشده و از بين رفته است.
علاوه بر دلایل اجتماعی، قراردادهای کلان و پول های بی ضابطه هم در رسیدن فوتبال از باشگاهی مانند شاهین به باشگاه های که اخلاقمداری برایشان اولویت ندارد، بی تاثیر نبوده است.
قطعا، الان ورزش تبديل به يک حرفه و پيشه شده است و خيلي از مواقع است که براي موفقيت در اين حرفه،خيلي از موانع اخلاقي زير پا گذاشته مي شود و زمينه اي مي شود که توهين ها و فحاشي ها روي سکوها، نيمکت ها و داخل زمين بازي روز به روز بيشتر مي شود.البته تقصير من به عنوان پيشکسوت هم هست، قديمي ها همان طور که اشاره کردم مربياني بودند که سر تمرين راجب اخلاق صحبت مي کردند اما الان شما در دوره هاي آموزشي فوتبال آيا شده 10 دقيقه درباره مسائل فرهنگي و اخلاقي حرفي زده شود؟ تماما بحث هاي فني مطرح مي شود و اين روند باعث شده تا آموزش هاي اخلاقي از ورزش حذف شود و تز اول اخلاق، دوم تحصيل و سوم ورزش از بين برود و با حرفه اي شدن فوتبال اولويت ها عوض شود. البته الان در ميان قهرمانان تک چهره هايي مانند علي دايي، مجتبی جباری و ... داريم که تحصيل کرده اند، کتابخوان هستند اما اين افراد محدود هستند و خودشان دنبال موفقيت هاي تحصيلي و اجتماعي در کنار ورزش رفته اند و اين خروجي يک سيستم نيست.
آقای کلانی راه حل برای عبور از شرایط غیر اخلاقی و غیر فرهنگی فوتبال چه است؟
بايد واقع بين باشيم که باشگاهی مانند شاهین دیگر با این وضعیت به وجود نمی آید اما مي شود با گذاشتن يک مدير سالم در راس کار مي توان شرايطي را به وجود آورد که شرایط بهتر شود و فوتبال از نظر اخلاقی رشد کند.