سعید احمدیان/ روزنامه جوان- سالهاست از کیفیت پایین زمینهای تمرینی و امکاناتی که باید داشته باشند، مینالند و هر چند وقت یکبار که تربیون دستشان میآید از کمبود زیرساختها گلایه میکنند. آخرین آن سرمربی پرسپولیس است. یحیی گلمحمدی که دیروز در حاشیه تمرین قرمزها به قول خودش سفره دلش را جلوی میکروفون رسانه باز کرد و به بهانه اینکه کنفدراسیون فوتبال آسیا به ایران میزبانی لیگ قهرمانان و انتخابی جام جهانی را نداده است، از فدراسیون فوتبال تا وزارت ورزش را از زیر انتقاداتش گذراند و برای مدیران نسخه پیچید که باید بیشتر سرمایهگذاری کنند تا اتفاقات امروز تکرار نشود.
او گفته است: «باید کار و سرمایهگذاری کنیم و به باشگاهها امکانات بدهیم. ما مشکل زمین تمرین داریم. باید تیمهایی که قرار است در لیگ قهرمانان آسیا بازی کنند زمین استاندارد داشته باشند، اما از نظر امکانات خیلی ضعیف هستیم و نباید انتظار داشته باشیم به ما میزبانی بدهند. همین الان تیمهای لیگ برتری ما هتل ندارند، حتی زمین مسابقه خوب هم نداریم، چه برسد به زمین تمرین. باید به خودمان و شرایطی که وجود دارد نگاه کنیم. ما زمین تمرین هم نداریم چه برسد به اینکه بخواهیم میزبانی بگیریم.»
قرارداد حرفهای، امکانات آماتور
صحبتهای گلمحمدی البته حرف خیلی از اهالی فوتبال است. اینکه ۲۰ سال است لیگ ایران در اسم حرفهای شده، اما در عمل آماتور است، حقیقت تلخی است که همواره بسیاری از افرادی که در باشگاهها یا فدراسیون مسئولیت گرفتهاند، سعی کردهاند برای اینکه ناکارآمدیشان به چشم نیاید، از کنار آن بیتفاوت بگذرند. اینکه لیگ یک کشور و باشگاههای آن پسوند حرفهای داشته باشند، اما از داشتن یک زمین تمرین محروم باشند و هر روز از این سر شهر به آن سر شهر دنبال یک زمین جدید برای تمرین بچرخند، بدون شک یکی از معضلات اصلی فوتبال است و به خوبی گویای کمبودهای اساسی در توسعه زیرساختهای باشگاههای کشور است.
همه تیمها کم و بیش با این مشکل مواجه هستند و کمتر باشگاهی در لیگ ایران را میتوان یافت که مربی و بازیکنش دغدغه یک زمین تمرین مناسب و کف امکاناتی را که یک باشگاه حرفهای باید داشته باشد، نداشته باشد و سالهاست که بیشتر باشگاههایمان با این معضل درگیر هستند.
این در حالی است که وقتی ۲۰ سال پیش لیگ ایران حرفهای شد و اولین دوره لیگ برتر سوت آغاز آن زده شد، یکی از بدیهیترین کارهایی که باید صورت میگرفت و از باشگاهها خواسته میشد، داشتن حداقل معیارهای حرفهای در بخش تجهیزات و امکانات بود. باشگاهها هم عمدتاً دولتی بودند و با توجه به این معیارها مدیران آن مکلف میشدند در عرض چند سال برای اینکه یک باشگاه واقعی باشند، حداقل زیرساختهای سختافزاری را که لازمه حضور در یک لیگ حرفهای است فراهم کنند. البته در یک دهه گذشته برخی باشگاههای صنعتی در این زمینه پیشگام بودهاند و از امکانات نسبتاً خوبی برخوردارند، اما اکثر باشگاهها که عمدتاً دولتی هستند، چنین شرایطی را ندارند.
البته این تنها مختص باشگاهها و مدیران دولتی که وارد فوتبال شدهاند، نیست و فوتبال ملی هم تا همین دو سال پیش وضعیتی بهتر از باشگاهها نداشت و هنوز فراموش نکردهایم که کارلوس کیروش برای پیدا کردن یک زمین مناسب برای تمرین تیم ملی کل تهران را گشت. در نهایت، اما با سماجت سرمربی پرتغالی کمپ شماره ۲ تیم ملی با یک چمن قابل قبول به بهرهبرداری رسید تا ملیپوشان از خانه به دوشی خلاص شوند. اینکه تیم ملی در حال حاضر یک زمین تمرین خوب در اختیار دارد را نباید به پای مدیران نوشت و بیشتر باید آن را میراث سرمربی پرتغالی دانست که برایمان به یادگار گذاشته است.
پول هست، اما مدیریت نیست
هم مسئولان باشگاهی و هم فدراسیون فوتبال، زیرساختهای ضعیف تمرینی و استادیومی را به بیپولی ارتباط میدهند و مدعی هستند وقتی خزانه خالی است آنها با دست خالی نمیتوانند زمین تمرین خوب یا دیگر امکاناتی را که از بدیهیات یک فوتبال حرفهای است فراهم کنند و با سرمایهگذاری که در حال حاضر در فوتبال میشود، تیمها نمیتوانند وضعیتی بهتر از این داشته باشند. نکتهای که دیروز گلمحمدی هم به آن اشاره کرد و گفت که باید بیشتر پول وارد فوتبال شود.
اما آیا واقعاً پول در فوتبال آنقدر کم است که یک باشگاه نمیتواند یک زمین تمرینی مجهز داشته باشد! گردش بیش از هزار میلیاردی سالانهای که باشگاههای دولتی در کشور دارند به خودی خود گویای این است که در فوتبال پول کمی هزینه نمیشود. هرچند این رقم نسبت به بودجهای که در کشورهای عربی و شرق آسیا هزینه میشود، عدد کوچکی است، اما با توجه به شرایط اقتصادی ما و آن کشورها، انتظار هزینه کردن مانند رقیبان آسیایی، انتظار معقولی نیست و باید هزینهای که دولت در فوتبال میکند در مقایسه با اقتصاد خودمان سنجیده شود.
در این شرایط بودجه حداقل ۲۰۰ میلیاردی برخی از باشگاههای دولتی و صنعتی نشان میدهد که برخلاف صحبتهای گلمحمدی، اتفاقاً در فوتبال سرمایهگذاری خوبی میشود، اما اولویتهایی که مدیران چه یک باشگاه و چه یک فدراسیون برای هزینهکرد این بودجه که از بیتالمال پرداخت میشود در نظر میگیرند، سبب شده یکی از مهمترین فاکتورهای یک باشگاه حرفهای که بحث زیرساختهاست، مغفول واقع شود و توجهی به تأمین آن صورت نگیرد.
درد اصلی فوتبال باشگاهی و ملی، پول و سرمایه نیست، وقتی در سطح باشگاهی و فدراسیون ۸۰ درصد بودجه صرف قراردادهای بیضابطه با رقمهای نجومی میشود، نمیتوان انتظار داشت که آن باشگاه برای تأمین امکانات دستش باز باشد و مدیران توسعه زیرساختها را که جزو فاکتورهای اولیه یک باشگاه است رها میکنند، به خصوص که در فوتبال ایران هرچند باشگاهها امکانات حرفهای ندارند، اما بازیکنان آن دستمزدهای حرفهای میگیرند. قراردادهایی که در یک سال گذشته تا پنج برابر هم افزایش داشته و حجم زیادی از بودجه را بلعیده است. در صورتی که اگر پول نبود، نباید باشگاهها با چنین ارقامی با بازیکنان و مربیان قرارداد میبستند. پس پول و بودجه هست، اما وقتی داشتن یک زمین تمرینی اولویت نباشد، آن سرمایه به جیب بازیکن و دلال میرود.