سعید احمدیان/ روزنامه جوان- ۲۹ سال از روزی که علیرضا حکیمزاده، کاپیتان پاس جام قهرمانی آسیا را در ورزشگاه الاهلی منامه بحرین بالای سر برد، میگذرد. این آخرین قاب از قهرمانی یک باشگاه ایرانی در آسیا تا امروز است؛ حسرتی که با حذف استقلال، پرسپولیس، تراکتور و فولاد از لیگ قهرمانان امسال یک سال دیگر هم به آن اضافه شد تا عمر این ناکامی به سه دهه برسد. در گفتگو با بهمن فروتن، کارشناس و مربی باسابقه فوتبال ایران به ریشهیابی دلایل و چرایی ناکامی تیمهای باشگاهیمان در آسیا پرداختهایم.
آقای فروتن! امسال هم تیمهای ایرانی، لیگ قهرمانان را دست خالی ترک کردند و پرسپولیس که به یک چهارم نهایی رسیده بود، به عنوان آخرین نماینده ایران با شکست برابر الهلال حذف شد تا پرونده تیمهای ایرانی در لیگ قهرمانان ۲۰۲۱ بسته شود. اگر بخواهیم این ناکامی ۳۰ ساله را ریشهیابی کنیم، از کجا باید شروع کنیم؟
دلایل متفاوتی وجود دارد که مانع رسیدن ما به جام با ارزش باشگاههای آسیا میشود. در وهله اول در فوتبال کار تیمی زمانبندی شده است، یعنی با زمان و تاریخ سر و کار داریم، یعنی تاریخ شروع فصل و نیم فصل و پایان یک فصل فوتبالی، اگر بخواهیم در جامهایی مانند لیگ قهرمانان موفق باشیم و آن را جدی بگیریم، باید شروع و پایان لیگ باشگاهی در نرم بینالمللی بگنجد. کشورهایی مانند روسیه نمیتوانند زمان برگزاری لیگشان با سایر کشورهای اروپایی را با توجه به سرمای هوا هماهنگ بکنند. در ایران، اما اینطور نیست و کشور چهار فصلی داریم، اما متأسفانه ما در ایران زمان دقیقی برای شروع لیگ نداریم، بعضی دورهها زود و برخی مواقع دیر آغاز میشود و زمانبندی ثابتی ندارد و تغییر میکند. توجه کنید با توجه به این برنامهریزی دو تیم ایرانی استقلال و پرسپولیس در مراحل حذفی لیگ قهرمانان دو بازی انجام دادند و شکست خوردند. زمانی که نمایندگان ما با حریفان عربستانیشان بازی کردند، هنوز در ایران دوران آمادهسازی تیم یا فصل جدید شروع نشده بود، ولی دو تیمی که حریف استقلال و پرسپولیس بودند، شش یا هفت هفته از شروع لیگشان میگذشت و در شرایط بازی بودند. تیمها در دنیا معمولاً یک زمان آمادهسازی شش هفتهای سنگین برای بدنسازی و آمادگی جهت حضور در مسابقات را پشت سر میگذارند و تأثیرات این تمرینات فشرده و دشوار تا هفته چهارم و پنجم در بدن بازیکنان وجود دارد و پس از آن است که به اصطلاح فوتبالیها، بدن بازیکنان ول میکند و از تمرینات سنگین دوره آمادهسازی پیشفصل رها میشود و به حالت طبیعی برمیگردد. با توجه به این شرایط، تیمهای ایرانی در حالی در مرحله حذفی لیگ قهرمانان به مصاف حریفان میروند که یا هنوز لیگ شروع نشده یا همچنان در وسط برنامههای بدنسازی هستند. طبیعی است که در این شرایط تیمهای ایرانی در حد و اندازه حریفان خود که بازی هفتم و هشتمشان را در لیگ کشورشان بازی کرده اند، نیست.
علاوه بر زمانبندی نامناسب آغاز لیگ برتر که سبب میشود باشگاههایمان در مراحل حذفی لیگ قهرمانان در شرایطی ناآماده روبهروی حریفانشان قرار بگیرند، تیمهای ما از نظر مالی و جذب بازیکنان با کیفیت هم توان رقابت با تیمهای حریف را ندارند. در این باره صحبت میکنید؟
تیمهایی که برای قهرمانی در آسیا دورخیز میکنند باید به اندازه هدف بزرگی که دارند، تقویت شوند. تیمهای ما، اما پنجره نقل و انتقالاتیشان بسته است و نمیتوانند بازیکن بگیرند یا مشکلات مالی دارند و به همین خاطر نمیتوانیم تیمی را در حد قهرمانی در آسیا روانه لیگ قهرمانان کنیم. مشاهده میکنید که تیمهای شرق و غرب آسیا، بازیکنان بزرگ بینالمللی دارند، اما در ایران میبینید که تیمهایی مانند استقلال و پرسپولیس که در کورس رقابت لیگ قهرمانان هستند، در مواقعی پنجره نقل و انتقالاتیشان بسته است و نتواستهاند پول بازیکنان و مربیان قبلیشان را بدهند و بدهیهای زیادی دارند. اینها خودش یک دلیل عمده برای ناکامی است. تیمی که با برنامه قهرمانی در آسیا وارد بازیها میشود باید حتماً در چند پست بازیکن خوب بگیرد و تقویت شود، اما تیمهای ما تعداد زیادی از بازیکنان تأثیرگذارشان را از دست میدهند، اما هم رده آنها نمیتوانند جذب کنند. دلیل دیگر مسئله تیمهای پایه است، کشوری که میخواهد بینیاز از جذب بازیکن خارجی باشد یا باشگاههای آن توان خرید بازیکن بینالمللی خوب را ندارند، باید در سطح پایهها، عملکردشان شکل با کیفیتی داشته باشد. در باشگاههای ما این بخش کاملاً رها شده و سرمایهگذاری ویژه در تیمهای پایه اتفاق نمیافتد. در مقابل ورود بازیکنان پولی به ردههای پایه و همچنین شرطبندیهای عیان و آشکاری که در این ردهها صورت میگیرد، این سیستم نمیتواند تولید خیلی باکیفیتی برای باشگاهها و لیگ داشته باشد.
البته از سطح کیفی پایین لیگ و کمبود زیرساختها هم نمیتوان گذشت.
قطعاً، طرف دیگر در لیگ برتر، سه یا چهار تیم بیشتر نداریم که از نظر مالی خیلی قوی هستند و بقیه تیمها از نظر بنیه مالی ضعیف هستند و قدرت آنچنانی در به وجود آوردن یک رقابت کیفی و سطح بالا را ندارند. این مسئله باعث میشود سطح بازیها در لیگ ایران از آن کیفیت خوب برخوردار نباشد. باشگاههای ما از نظر زیرساختها هم دچار مشکلات عدیده و اولیهای هستند و باشگاهی مانند استقلال همچنان دنبال زمین تمرین میگردد. اینها دلایلی است که اگر میخواهیم به قهرمانی آسیا برسیم باید به آن توجه و موفقیت را برنامهریزی کنیم. در غیر این صورت همین روند ناکامیها ادامه دارد و برخی مواقع هم تیمی مانند پرسپولیس روانه فینال میشود، اما در قدم آخر نماینده کشورمان شکست میخورد.
با این شرایط به نظر میرسد که فینالیست شدن پرسپولیس در سه سال دو بار نتیجه یک برنامهریزی نیست، بلکه یک جرقه است که به توان کادر فنی و بازیکنان برمیگردد.
دو نایبقهرمانی پرسپولیس در لیگ قهرمانان نشانه استعدادهای فردی فوتبال ما چه در بخش بازیکنان و چه مربیان است. پرسپولیس در سطح مدیریت و کادر فنی، تسلطی بر برنامه ریزیشان دارند که میتواند یکی از دلایل فینالیست شدن پرسپولیس در دورههای اخیر در لیگ قهرمانان باشد. درکل، اما ایران صاحب استعدادهای زیادی در همه زمینه است و من معتقدم که یک موفقیت اگر به دست میآید یک جرقه نیست و تا فینال یک رقابت تیم را میبرد، اما آنجا به دلایل مختلفی که ساختار فوتبال ایران با نقص و کمبود با آن مواجه است، نمیتواند موفق شود. بازیکنان ایرانی نشان دادهاند که استعداد بالایی دارند، اگر زیرساخت فراهم باشد میتوانند از نظر فنی کارهای باکیفیتی انجام دهند و مطمئناً میتوانند در سطح جهانی حرفی برای گفتن داشتن باشند. بازیهای دوره گذشته جام جهانی را نباید فراموش کنیم که نتایج آشکاری داشت و نشان داد که کشوری هستیم که بازیکنان مستعدی داریم و فوتبال ما هم میتواند در سطح کشتی در جهان حرفی برای گفتن داشته باشد.
البته باشگاهها از شرایط حرفهای دور هستند و از درآمدهایی که فوتبال حرفهای از جانب حق پخش تلویزیونی و کپی رایت دارد، محرومند و این کمبودهای مالی و زیرساختی، فاصله را بین ما و حریفان بیشتر میکند.
البته باشگاههای ما از طرف دیگر پولهای کلانی داشتهاند که بیهدف خرج کردهاند. روزی که با یکی از نهادهای بزرگ صنعتی صحبت میکردم، هیئت مدیرهشان میگفتند که بایرن مونیخ را هم میتوانیم بخریم. از آنها پرسیدم با توجه به این شرایط مالی چرا باشگاههایی مانند استقلال و پرسپولیس را نمیخرید؟ گفتند که فوتبال خوب مدیریت نمیشود و به همین خاطر چنین سرمایهگذاری را انجام نمیدهیم. آنها جایی سرمایهگذاری میکنند که آوردهای برایشان داشته باشد. از نظر بازیکن و توان فنی فوتبالیستهای ایرانی در آسیا سرآمد هستند و بالاتر از همه کشورها قرار گرفتهاند، اما از نظر مدیریت این برتری آیا وجود دارد؟ متأسفانه مدیریتمان به اندازه استعدادهایی که داریم رشد نکرده است. ما صاحب نیروی انسانی برای قهرمانی آسیا و مطرح شدن در فوتبال جهان هستیم، اما کمبودهای مدیریتی، زیرساختی، برنامهریزی و مالی سبب میشود که نزدیک به ۳۰ سال در حسرت قهرمانی در آسیا باشیم.
با تمام این دلایل که برای ناکامی گفته شد نسخه شفابخشتان برای شکستن طلسم قهرمانی باشگاههای ما در آسیا چیست؟
در تئوری سیستمها به سیستمی اشاره میشود که سیستمهای جدا از هم سیستمهای مستحکمی هستند. فوتبال در ایران وابسته به سیستم دولت است و با هر اتفاقی که برای دولت میافتد، فوتبال هم ضربه میخورد. باید سیستم فوتبال را مانند اروپا و امریکا از نهاد دولت جدا کنیم. البته بخشهای دولتی هم میتوانند با ایجاد یک بخش جدا از سیستم بودجهای دولت، وارد فوتبال شوند و کسی نباید مانع ورود آنها شود. اگر بخش دولتی پول دارد و میخواهد سرمایهگذاری و تیمداری کند. نباید در مجموع فوتبال دولتی باشد. فوتبال به صورت بخش خصوصی اداره شود.