سعید احمدیان/ روزنامه جوان- برکناری شهابالدین عزیزیخادم از ریاست فدراسیون فوتبال یکی از بیسابقهترین اتفاقات تاریخ فوتبال ایران بود؛ اتفاقی که نشان داد بر اساس اساسنامه جدید، دیگر رؤسای فدراسیونها از حاشیه امن برخوردار نیستند و در صورت تخلف و خارج شدن از مسیر باید تاوان آن را بدهند. تصمیم هیئت رئیسه فدراسیون فوتبال در عزل موقت عزیزیخادم از این جهت اهمیت ویژهای دارد و یک هشدار برای مدیران آینده است که عملکردشان زیر ذرهبین خواهد بود و دیگر مانند گذشته نیست که پیش از انتخاب وعدههای مختلف بدهند، اما پس از رسیدن به صندلی مدیریت، همه چیز را فراموش کنند و تلاشی برای عملی کردن قولهایی که دادهاند، انجام ندهند.
نکتهای که، اما در ماجرای عزل رئیس فدراسیون فوتبال باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد، اهمیت انتخابهای درست برای مسئولیتهاست تا کار به چنین تصمیمهایی کشیده نشود. به خصوص که تغییرات مدیریتی اگرچه میتواند با عوض کردن فضا، شرایط را برای بهبود مهیا کند، اما بلاتکلیفی فوتبال تا مشخص شدن رئیس جدید، سبب از دست رفتن زمان میشود و سکان مدیریت فوتبال به دست مدیرانی میافتد که با توجه به حکم موقتشان نمیتوانند تصمیمهای بلندمدت برای فوتبال بگیرند و این آسیبزننده است.
برای نرسیدن به چالشهایی که فوتبال این هفتهها با آن روبهروست، مجمع فدراسیون فوتبال نقش اصلی و اول را بر عهده دارد؛ مجمعی متشکل از ۸۹ نفر از اهالی و مدیران فوتبال که هر چهار سال یک بار وظیفه انتخاب مدیر جدید فوتبال را بر عهده دارند. اما به نظر میرسد در چهار دوره گذشته فدراسیون فوتبال، مجمع از مسیر اصلی که باید طی کند، فاصله گرفته است و همین انحراف و کوتاهی و انتخابهای اشتباه باعث شده مدیرانی به صندلی ریاست فدراسیون برسند که از کمترین صلاحیتهای مدیریتی برای تصمیمگیری در فوتبال هم بیبهره هستند تا این رشته پرطرفدار روزهای سیاه و تاریک مدیریتی را تجربه کند.
شاید انتخاب علی کفاشیان در سال ۸۶ آغاز انحراف مدیریتی در فدراسیون فوتبال بود. انتخاب یک مدیر که هیچ سنخیتی با فوتبال و شناختی از آن نداشت و با امر مسئولان بالادستیاش در سازمان تربیتبدنی وقت یعنی محمدعلی آبادی در انتخابات فوتبال ثبتنام کرد و با رأی مجمع که به سوی او هدایت شده بود، روی صندلی ریاست فوتبال نشست. یک انتخاب اشتباه که زمینه گسترش فساد در مجموعه فدراسیون فوتبال را فراهم کرد تا از او به عنوان یکی از متهمان اصلی در پرونده فساد در فوتبال که در مجلس قرائت شد، نام برده شود.
پس از هشت سال حضور کفاشیان، مهدی تاج توسط مجمع به فدراسیون فوتبال رسید؛ مدیری که اگرچه نسبت به کفاشیان سبقه فوتبالی بیشتری داشت، اما او هم در چهار سال حضورش، تصمیمات پرهزینه زیادی برای فوتبال گرفت که قرارداد با مارک ویلموتس بارزترین آن بود. پس از او هم شهابالدین عزیزیخادم اسفند سال گذشته رأی اعضای مجمع را گرفت که حضور او با توجه به تخلفاتش به یک سال هم نرسید تا مشخص شود مسیر فوتبال در ۱۴ سال گذشته در یک ریل اشتباه قرار داشته است؛ ریلگذاری که توسط اعضای مجمع فدراسیون فوتبال انجام شد و اتفاقات، حواشی و چالشهای فوتبال در این سالها، خروجی تصمیمات اشتباهی و دور از منافع فوتبال آنهاست.
قبل از اینکه کفاشیان، تاج و عزیزیخادم پاسخگوی وضعیت ناهنجار و پر از چالش و حاشیه فوتبال در دوران ریاستشان باشند، از نقش اعضای مجمع فدراسیون فوتبال در این مصائب نباید گذشت؛ اعضایی که به نظر میرسد منافع فوتبال در انتخابهایشان اولویت ندارد و نگاه رانتمحور همراه با دیکتههایی که از بیرون مجمع برای نوشتن رأی به آنها میشود، چنین انتخابهایی را رقمزده است. فوتبال برای تکرار نشدن تجربههای سیاه مدیریتی در ۱۴ سال گذشته به یک مجمع مستقل و دلسوز احتیاج دارد تا دیگر پای مدیران اشتباهی مانند کفاشیان، تاج و عزیزیخادم به فوتبال باز نشود.