سعيد احمديان/ روزنامه جوان- مجتبی عابدینی ستاره ورزش ایران است، اولین مدالآور تاریخ کشورمان در شمشیربازی قهرمانی جهان که همین چند هفته پیش این افتخار را برای کشورمان ثبت کرده و هنوز عرقش خشک نشده است. شیرینی مدالی که گرفته هنوز زیر زبانمان است و مسئولان ورزش هم این طرف و آن طرف هر جا میروند، مدال تاریخی عابدینی را به کارنامهشان میچسبانند. با این حال صحبتهای دیروز عابدینی در تلویزیون تلخ بود، وقتی جلوی دوربین نشست و در قامت قهرمانی که یک مدال تاریخی کسب کرده، صحبت کرد. او از قرارداد ۹ میلیونیاش برای یک فصل گفت و اینکه هنوز خبری از مسئولان برای پاداش نشده و تلختر اینکه هیچ مسئولی به خودش زحمت نداده حداقل برای استقبال به فرودگاه برود. درباره مبلغ قراردادش هم درست خواندید تنها ۹ میلیون، این مبلغ قرارداد قهرمان بزرگی مانند عابدینی است، اما در همین ورزش و در فوتبال دیروز خبر آمد که یک بازیکن که تازه سری بین سرها بلند کرده، بالای ۴ میلیارد با یک باشگاه قرارداد بسته است. تازه این مبلغ برای بازیکنی در این حد است و در نظر بگیرید فوتبالیستهایی که سالهاست نامشان را یک تریلی هم نمیکشد، چه دریافتی سالانهای دارند.
البته قهرمانان منهای فوتبالی کشورمان انتظار ندارند که باشگاهها قرارداد میلیاردی جلویشان بگذارند. به هر حال فوتبال ماجرایش فرق میکند، اما کمتر قهرمانی میتواند با این اختلاف رقم قراردادها کنار بیاید، به خصوص که باشگاههای کشورمان در هر رشتهای میخواهند فعالیت کنند، ۹۹ درصدشان دولتی هستند و چنین تبعیضی آزاردهنده است که پول را دولت بدهد، اما فوتبالیها با این پول قرارداد میلیاردی ببندند و در رشتهای، چون شمشیربازی ۹ میلیونی! همین میشود که صحبتهای عابدینی کاممان را تلخ میکند، تلخ از این نظر که هوای قهرمانانمان را نداریم و به اندازه زحمت و تلاشی که برای بالا بردن نام ایران میکشند، تحویلشان نمیگیریم. برایشان امکانات فراهم نمیکنیم که ته دلشان قرص باشد که زحماتشان دیده میشود تا با انگیزه بیشتری برای مسابقات بعدی تمرین کنند.
البته نه مجتبی عابدینی و نه دیگر بچههای منهای فوتبالی که در المپیک و جهانی برای کشورمان مدال و افتخار درو میکنند، انتظار زیادی ندارند. آنها شرایط اقتصادی کشور را درک میکنند و زیادهخواهیهای فوتبالیها را ندارند و نمیخواهند همه چیز در بهترین شرایط برایشان مهیا باشد. هم عابدینی و هم دیگر بچههای مدالآور با مردم کوچه و خیابان زندگی میکنند و مانند برخی اهالی فوتبال نیستند که نگاه بالا به پایین به مردم داشته باشند و از درد و رنجی که مردم میکشند، بیخبر باشند. مانند فوتبالیها نیستند که تا ستارههای هتل محل اقامتشان یکی کمتر و آب استخر محل اردویشان یک درجه سردتر شود، شهر را به هم بریزند و ساکشان را بیندازند روی دوششان و راهی خانههایشان شوند.
حالا مقایسه کنید انتظاراتی که یک قهرمان مانند عابدینی دارد با یک فوتبالیست که چهار دهه است هیچ جامی را به جامهای کشورمان، آنهم در سطح آسیا به ویترین افتخارات موزه ورزش اضافه نکرده است. با این شرایط بچه منهای فوتبالی با این همه مدال باید روی سر مسئولان جا داشته باشند، اما سر تا ته دغدغههای مدیران وزارت ورزش را لیست کنید، کمتر میبینید که وزیر ورزش یا معاونانش در لابهلای مصاحبههای پرطمطراقشان حرفی بزنند که بتواند حرص و جوشی را که بچههای منهای فوتبالی میخورند، کمتر کند. همین چند روز اخیر را بررسی کنید از مسعود سلطانیفر به عنوان وزیر ورزش گرفته تا معاونش محمدرضا داورزنی افتادهاند دنبال اینکه لیگ برتر فوتبال را زودتر آغاز کنند، طوری که واعظآشتیانی کنایه میزند مگر معاون وزیر ورزش، سخنگوی فدراسیون فوتبال است که تاریخ برگزاری لیگ را اعلام میکند!
از فوتبالزدگی مسئولان ورزش زیاد گفتهایم، اما انگار قرار نیست به آنها بربخورد و به خودشان بیایند که ساختمانی که در خیابان سئول شمالی تهران هر روز صبح به آنجا میروند، وزارت کل ورزش کشور است، نه فقط وزارت رشته خاصی مثل فوتبال. همین غش کردن مدیران ورزش به سمت فوتبال و حرص خوردنشان برای فوتبال است که یادشان میرود به فرودگاه بروند و به قهرمانی مانند مجتبی عابدینی که مدال برنز جهانیاش را باید روی چشمانشان بگذارند، خدا قوت بگویند. اینکه یک قهرمان برای اولین بار، تکرار میکنیم برای اولین بار، یک مدال باارزش جهانی برای ورزش کشورمان کسب کند، آنوقت مسئولان ورزش تحویلش نگیرند، آخر بیتوجهی است.
به این قهرمان حق بدهید که دلسرد شود. البته قهرمانانی مانند مجتبی عابدینی آنقدر بیتوجهی و کممحلی از مسئولان دیدهاند که دیگر جانسخت شدهاند و آبدیده، طوری که اگر غیر از این اتفاق بیفتد، تعجب میکنند. همه اینها، اما دلیل نمیشود که وزیر ورزش و سایر متولیان چشمشان را روی موفقیتهای قهرمانانی، چون مجتبی عابدینی ببندند و حتی از این قهرمان یک استقبال خشک و خالی هم نکنند. کاش مسئولان کلاهشان را بالاتر بگذارند و بچههای منهای فوتبال را نیز ببینند، به خصوص که ورزش کشورمان هرچه افتخار در آسیایی، جهانی و المپیک میآورد، نتیجه تلاش همین بچههاست، قهرمانانی مانند عابدینی یا همین بچههای تیم ملی جوانان والیبال که پس از قهرمانی تاریخیشان در جهان، حتی یک ریال هم از وزارت ورزش پاداش نگرفتهاند.
البته خزانه وزارت ورزش وقتی نوبت به منهای فوتبالیها و افتخارات تاریخیشان میرسد، خالی میشود و مدیران مصاحبه و ورزشکاران را دعوت به ریاضت اقتصادی میکنند، اما وقتی صحبت از فوتبال میشود، معاون وزیر ورزش چمدان به دست راهی اردوی فوتبال میشود و برای چند برد معمولی پاداش چندصد هزار دلاری، آن هم در روزهای سخت اقتصادی و گرانی ارز به جیب فوتبالیها میریزد تا چهره فوتبالیها درهم نشود!